söndag 18 augusti 2019

اوجگیری بحرانها و تشدید بحران درونی نظام


بحران درونی رژیم در پی رسوایی آخوند آملی لاریجانی، رئیس قضاییه خامنه‌ای و فساد فراگیر در کل دستگاه قضایی به‌طور بی‌سابقه‌ای بالا گرفته است. آن‌چنان که آخوند یزدی عضو شورای نگهبان ارتجاع و گماشته خاص خامنه‌ای در حوزه قم هم،‌ وارد این ماجرا شده و از یک‌سو آخوند لاریجانی و از سوی دیگر برخی آخوندها و مراجع قم را به باد حمله گرفته است.
چرا بحران درونی رژیم چنین ابعادی گرفته است؟
آیا ورود شیخ محمد یزدی به اشارهٔ خامنه‌ای است؟
برملا شدن پرونده‌ دزدی و فساد بی‌حد و حساب آخوند لاریجانی که ۱۰سال در رأس دستگاه قضایی خامنه‌ای بود، چه تاثیری بر موقعیت خامنه‌ای و وضعیت کل رژیم داشته است؟


 مختصات کنونی بحران درونی رژیم 

بحران درونی رژیم در جنگ و کشمکش درونی رژیم بارز می‌شود.
حمله شدید شیخ محمد یزدی با تمامی سردوشی‌هایش! (رئیس اسبق قضاییه، رئیس دوره چهارم مجلس خبرگان، رئیس فعلی حوزه حکومتی قم و عضو فقهای فعلی شورای نگهبان) به آملی لاریجانی، آخوند روحانی و برخی آخوندهای حکومتی حوزه به رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس قضاییه قبلی رژیم و بیان علنی این‌که این همه کاخ را از کجا آوردی، ساختی؟
یا به روحانی می‌گوید: تو چکاره هستی که حرف ولی‌فقیه را زیر پا می‌گذاری!
مهر تاییدی است بر عمیق‌تر شدن شقه در رأس نظام.
این یعنی: بحران درونی اوج تازه‌یی گرفته و اکنون با وضعیت جدیدی روبه‌رو هستیم.

کیفیت جدید بحران

جنگ باندی همیشه در این رژیم وجود داشته! اما مهم ابعاد و کیفیت جدید آن است.
هنگامی که احمدی‌نژاد در برابر خامنه‌ای شاخ شد، آن وضعیت، یک اوج تازه در ابعاد جنگ درونی و باندی رژیم بود. اما اکنون کار به جایی رسیده که خرمهره‌های خامنه‌ای، هم‌چون آخوند یزدی مهر تأیید به خبری می‌زنند که احمدی‌نژاد چندی پیش درباره قصد فرار آملی لاریجانی به نجف رو کرد.
لاریجانی یک مهره عادی رژیم یا حتی یک سرکرده معمولی رژیم نیست او ۱۰سال منصوب شخص خامنه‌ای در رأس قوه قضاییه رژیم بوده و همیشه (تا همین چند هفته پیش) کنار خامنه‌ای می‌نشست.
خامنه‌ای اخیراً او را به جای رفسنجانی در رأس مجمع تشخیص مصلحت نظام گماشت، منصبی که هنوز هم برقرار است.
با این اوصاف، جدید بودن وضعیت اخیر، عطف به شخص خامنه‌ای و موقعیت اوست. ضمن این‌که اکنون فاضلاب فساد با باز شدن پرونده دزدی‌های ۱۰ساله لاریجانی مستقیماً روی سر خامنه‌ای سرریز می‌کند و این همان کیفیت جدید است.
صبح روز شنبه ۲۶مرداد که صحبت‌های یزدی منتشر شد(صحبت‌هایی که ضمن حمله به آملی لاریجانی، یکی از مراجع قم را هم به‌شدت مورد حمله قرار داد؛ ‌ بلافاصله آخوند زائری از آخوندهای شناخته شدهٔ حوزه، نسبت به پیامدهای خطرناک این جریان برای کل نظام هشدار داد و نوشت: «آقایان شما که همه چیز را نابود کردید! دین مردم را از آنان گرفتید و باور‌های مردم را به باد دادید! شما را به خدایی که می‌پرستید بگذارید همین چهار نفر و نصفی که تقلید می‌کنند و خمس می‌دهند و التزام دینی دارند برای آینده اسلام (نظام) باقی بمانند».
طبعا این وضعیت یکباره (دفعتاً واحده) نیست. طی سالیان این بافت چرکین، که در مرکزش غده‌ای عفونی به نام بیت ولایت قرار دارد، مرتباً و لایه لایه فساد و تباهی تولید و روی هم تلنبار کرده تا اکنون کار به این نقطه کشیده شده است.
شنبه ۲۶مرداد روزنامه حکومتی جهان صنعت درباره این فساد نوشت: ««فساد اندر فساد» در اقتصاد کشور طوری نفوذ کرده است که سال‌های سال هم که بگذرد نمی‌توان امیدی به بهبود شرایط داشت. دولتمردان صلاح می‌دانند در سکوت کامل با بده‌بستانهای خود، شرایط را به نفع خود نه به نفع مردم هدایت کنند». این روزنامه سپس توضیح می‌دهد که انتخاب وزرایی که هیچ درآمد و منفعتی برای کشور ندارند، «با توجه به رانت در مجلس و دولت» صورت می‌گیرد. بعد هم «به واسطه آن باید معاونین نیز طبق خواسته دولت چیده و انتخاب شوند».
این روزنامه حکومت با همین جملات دقیقاً دست می‌گذارد روی بافت فاسد نظام.
این بافت فاسد،‌ بعد از این همه سال عفونتش اکنون به جایی رسیده که آن هسته مرکزی و غده عفونی مرکزی، بیرون زده در حالی‌که خامنه‌ای قدرت تصفیه نظامش را ندارد زیرا فساد در این رژیم یک پدیده منحصر به‌فرد و «موردی» نیست بلکه تمام «بافت»‌ نظام فاسد است و روشن است که خامنه‌ای هر کاری کند، نمی‌تواند خود را از رسوایی کسی که توسط خود او منصوب شده و به مدت ۱۰سال یکی از سه قوه (آن هم قضاییه) زیر دستش بوده (یعنی قوه‌ای که قاعدتاً باید مفسدان را تحت پیگرد و مجازات قرار بدهد) و طی آن ۱۰سال خامنه‌ای مرتب از او حمایت و تعریف و تمجید کرده است، کنار بکشد!
  • زیرا اگر بگویند خامنه‌ای خبر نداشته، آنگاه عقب‌مانده‌ترین مزدورانش هم می‌پرسند این چه رهبری است که زیر دماغش این همه تعفن فساد جریان دارد و او خبردار نمی‌شود؟!
و طبعاً هر کسی نتیجه می‌گیرد که آملی لاریجانی برای خامنه‌ای کار می‌کرده و سهم اصلی دزدی‌هایش را به مقام عظمای ولایت می‌رسانده است.
  • از طرف دیگر اگر فرضا سعید طوسی را قربانی می‌کرد. پیامش برای سایر مهره‌هایش چه بود؟
جز این‌که فردا هم می‌تواند نوبت مهره بعدی باشد!؟ طبعاً چنین وقایعی باعث می‌گردد همین مهره‌ها زیر پای وی را خالی کنند. یا دست ‌کم این کابوس همیشه باید همراه خامنه‌ای باشد که هر آن نفراتش زیر پایش را خالی کنند؟
رژیم در شرایط معمولی نیست. در دوران سرنگونی است و در شرایط سرنگونی همه چیز محتمل است.
برای همین این تابلو را هم می‌توان در نظر گرفت که واقعاً تیغ بحران به مغز استخوان پوسیده رژیم رسیده است.
برای درک دقیق‌تر مسأله و تشخیص حد دقیق آن باید کمی صبر کرد تا طی روزها و هفته‌های آینده بر اساس اخبار و شواهد روشن شود کدام یک از این دو تابلو محتمل‌تر هستند؟

نقشه خامنه‌ای برای خروج از این مخمصه چیست؟

با اطمینان می‌توان گفت: خامنه‌ای نقشه‌ای ندارد و نمی‌تواند داشته باشد!
اگر داشت که پیشاپیش نباید می‌گذاشت کار به این نقطه برسد که بالاترین مهره‌های خودش، به این شکل به جان هم بیفتند. این هم چیز عجیبی نیست. این شرایطی است که دیکتاتورها لاجرم به آن گرفتار می‌شوند.
وضعیت فعلی شاهد این مدعاست:
از یک طرف اگر خامنه‌ای،‌ یزدی و سایر مهره‌هایش را به میدان نفرستد که تقصیر فساد افسارگسیخته را گردن لاریجانی بیندازند،‌ فردا خودش مستقیماً هدف قرار می‌گیرد.
این وضعیت هم هر چه بیشتر باعث شکننده‌تر شدن و تضعیف تمامیت رژیم می‌گردد. به‌ویژه رژیمی که در برابرش یک جامعه انفجاری و یک آلترناتیو قدرتمند با خواست سرنگونی تمامیت نظام قرار دارد که به‌قول سران همین رژیم: یک دم از توطئه برای براندازی دست بر نمی‌دارند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar