روز جمعهٔ گذشته آمریکا تحریمها و اقدامات محدودکنندهٔ بیشتری را علیه رژیم و این بار در رابطه با تتمهٔ برنامهٔ هستهای رژیم اعلام کرد و بعضی امتیازاتی را که در برجام برای رژیم قائل شده بودند، مانند سطح محدودی از غنیسازی اورانیوم و تولید و فروش آب سنگین و اورانیوم تغلیظ شده را منتفی اعلام کرد و تأکید کرد هر کشوری که در این زمینهها با رژیم همکاری کند، مشمول تحریمها خواهد شد.
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا روز جمعه ۱۳اردیبهشت طی بیانیهیی گفت دولت آمریکا رژیم ایران را درباره اقدامات تهدیدآمیز برای ثبات منطقه و فعالیتهایی که به ضرر مردم ایران است، مسئول میداند و اقدامات خود مبنی بر ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهیی را ادامه میدهد.
پمپئو اعلام کرد: از ۴می(۱۴اردیبهشت) همکاری با رژیم ایران برای توسعه نیروگاه بوشهر فراتر از رآکتور موجود میتواند شامل تحریم بشود. این سخن هشداری به روسیه تلقی میشود که توسعهٔ نیروگاه بوشهر را به عهده دارد. همچنین به گفتهٔ پمپئو اقدامات برای انتقال اورانیوم غنی شده ایران به خارج از آن کشور برای معاوضه با اورانیوم طبیعی میتواند شامل تحریم باشد.
وزارتخارجه آمریکا فهرستی از موارد تشدید تحریمها و محدودیتها علیه دیکتاتوری آخوندی را اعلام کرده است که ضربات جدیدی به ساختار اتمی رژیم برای محروم کردن آخوندها از دستیابی به بمب اتمی محسوب میشو. همزمان با آن اعمال تحریمهای جدید علیه پتروشیمی رژیم هم در دستور کار آمریکا قرار گرفت
هدف آمریکا از تشدید فشار علیه رژیم
مضمون تحریمهای جدید که هر هفته بر حجم و تعداد آن اضافه میشود، بستن تمام روزنهها در دیوار قطور تحریمهاست تا صادرات نفت رژیم به محدوده صفر برسد و رژیم از منبع اصلی درآمد خود که آن را تماماً صرف اختناق و سرکوب و صدور تروریسم و جنگافروزی میکند محروم شود. در این مورد در خبرها آمده بود که: « وزارت خزانهداری در حال بررسی دشوارتر کردن دسترسی ایران به معاملات دلاری است.بر اساس این گزارش، فشارهای جدید قرار است دسترسی شرکتهای ایرانی که در کار صدور کالا به افغانستان یا فروش فرآوردههای پتروشیمی در بازارهای آسیایی هستند را به دلار آمریکا مسدود کند».
در مورد کم و کیف تحریمها، فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع ضمن بیان این نکته که آمریکا ۸هزار نوع تحریم علیه رژیم برقرار کرده، گفت که آمریکا تنها به ما اعلان جنگ نکرده و وارد فاز جنگی نشده، اما زیر این سقف هر کاری که میتوانسته کرده است.
آمریکا رسماً اعلام کرده است هدفش از اعلام این تحریمها افزایش فشار بر رژیم است تا رژیم را وادار به گردن گذاشتن بر ۱۲شرطی کند که وزیر خارجه آمریکا پیش از این برای رژیم تعیین کرده است.
وزارتخارجه آمریکا در همین رابطه در سایت خود نوشته است: «دولت آمریکا سختترین تحریمهای تاریخ را علیه رژیم ایران اعمال کرده است. ما به اعمال حداکثر فشار ادامه خواهیم داد تا زمانی که سران رژیم ایران رفتار مخرب خود را تغییر دهند».
اما تغییر رفتار مد نظر آمریکا که در شروط ۱۲گانه پمپئو مشخص شده است شامل اقداماتی است از قبیل دست برداشتن از برنامهٔ اتمی و موشکی، پایان دادن به دخالت و جنگافروزی و صدور تروریسم در کشورهای منطقه، قطع حمایت از گروههای تروریستی و... که تندادن رژیم به هر کدام از آنها بمثابه نفی ماهیت این رژیم و دست کشیدن از اهرمهایی است که تنها با اتکا به آنها میتواند بقای خود را حفظ کند.
تأثیراتی که سیاست تشدید فشار در درون رژیم گذاشته است
تشدید مقررات تحریمی، واکنش وحشتآلود سردمداران و مهرههای رژیم را در پی داشته است و در گام اول سردرگمی درون حاکمیت آخوندی ناشی از شکست برحام را بیشازپیش دامن زده است. این امر اختلافات درون رژیم بر سر ماندن در برجام یا خروج از آن را نیز شدت داده است. باند دلواپسان مطرح میکنند که با این وضعیت جدید، ماندن در برجام هیچ موضوعیتی ندارد و برجام تنها قید و بند و محدودیت است و هیچ استفادهیی برای نظام ندارد و باید از آن خارج شد؛
خروج از برجام، تاکنون حرفی جدی در درون رژیم نبوده است. طرح آن نیز بیشتر از جانب مهرههایی صورت میگیرد که نقش جدی در سیاست گذاریهای رژیم ندارند و تنها لفاظی و تبلیغات پوچ رسانهیی را تداعی میکند.
اعضای باند روحانی متقابلاً هشدار میدهند هدف آمریکا از این فشارها وادار کردن رژیم به خروج از برجام و ان پی تی است تا زمینه حمله نظامی به نظام را فراهم کند. کارشناسان رژیم میگویند: خروج از برجام همان چیزی است که آمریکا در پی آن است و در این صورت رژیم تحت فصل ۷شورای امنیت ملل متحد قرار میگیرد که بهمعنای مشروعیت پیدا کردن اقدام نظامی بینالمللی علیه رژیم است.
فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع با بیان اینکه آمریکا با تحریمهای جدید بهخصوص در موضوع هستهیی میخواهد رژیم از آژانس هستهیی و ان.پی.تی خارج شده و وارد فاز افراطی شود تا پروندهاش در ذیل فصل ۷منشور سازمان ملل قرار گیرد. هشدار داد: «نظام نباید از هیچ معاهدهای بهصورت اعلامی خارج شود چون آمریکا بهدنبال چنین بهانهیی است... ما باید بهعنوان یکی از راهکارهای پیشرو وارد مذاکره با آژانس و اعضای برجام برای تولید سوخت ۲۰درصد و بالاتر شویم».
مردمسالاری (۱۵اردیبهشت)نوشت: «نباید مدعی چیزی باشیم که عدول از آن به سود حال و آینده ما نیست و از ادعایی بگوییم که اعتقادی بهعمل و اثبات آن نداریم. از جمله، دنیا باید بداند آن که راه بر دیگران میبندد و مانع مبادلات عرفی و حقوقی میشود ما نیستیم و ما نیستیم که معاهده بینالمللی «برجام» را نقض میکند. هم آن بستن و هم این خارج شدن، آن چیزی است که دشمن برای «اجماع» دوباره و ذیل فصل ۷، آرزو میکند».
سکوت خامنهای و تعیینتکلیف نکردن او نشانی از درماندگی و فلج بیشازپیش رژیم
در چنین شرایطی هست که میبینیم از خود خامنهای تا سایر مهرههای جدی باند او زبان در کام کشیده و دیگر مثل قبل شعار خروج از برجام نمیدهند، اگر هم چیزی میگویند بیشتر آه و ناله و لعن و نفرین زبونانه است.
حتی بعضی مهرههای باند دلواپسان هم میگویند خروج از برجام عواقب فاجعهبار دارد. مثلاً یاسر جبراییلی از همین جماعت طی گفتگویی در یکی از روزنامههای رژیم هشدار داد: «هر آن ممکن است با ادعای نقض برجام از سوی یکی از کشورهای اروپایی، در فرآیند «اسنبپک»، تمامی قطعنامههای قبلی احیا شده و تحریمهای سازمان ملل دوباره برگردند».
سایت حکومتی فرارو (۱۴اردیبهشت) با اشاره به محدودیتهای جدیدی که بر فعالیتهای هستهیی رژیم اعمال شده، مینویسد: این محدودیتها بهگونهیی طراحی شدهاند که ممکن است (نظام) را به نقض مفاد برجام مجبور کنند.
علی بیگدلی یکی از کارشناسان رژیم به مسأله استفاده از اروپا یا روسیه و چین برای خروج از این بنبست اشاره کرده و نه تنها آن را رد میکند بلکه حتی هشدار میدهد که در صورتی که رژیم دست از پا خطا کند تمامی این طرفها به تحریمها خواهند پیوست. بیگدلی میگوید: «اتحادیه اروپا که تلاش میکند برجام را همچنان حفظ کند، در حوزه اجرایی نتوانسته کاری از پیش ببرد و بیشتر گفتاردرمانی میکند. ایران تحت هیچ شرایطی نباید از برجام خارج شود؛ زیرا نتیجه خروج از برجام بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت است. اگر چنین اتفاقی رخ دهد اروپا، چین و روسیه هم به تحریمها علیه ایران خواهند پیوست و حتی ممکن است کار به جاهای باریک بکشد».
اما کار رژیم مدتهاست که «به جاهای باریک کشیده» و آثار گیجی و پریشانی و بنبست در تمام حرفها و مواضع خامنهای آشکار است. او که در مرداد ماه گذشته خیلی قاطع و صریح گفت «جنگ نمیشود و ما هم مذاکره نمیکنیم» امروز شاهد این هستیم که از هر دو جزء این حرف عقبنشینی کرده و حداقلش این است که سخت دچار تردید شده؛ در مقابل «جنگ نمیشود» در سخنرانی اخیر خود (در ۱۱اردیبهشت) از آرایش جنگی همهجانبهٔ دشمن حرف زد و متقابلاً از عوامل و نیروهای خودش خواست که آرایش جنگی بگیرند.
در نقطه مقابل «ما مذاکره نمیکنیم» هم دیدیم که ظریف را کاسه گدایی در دست به آمریکا فرستاد تا به خیال خودش با رئیسجمهور آمریکا پل بزند و مجیز او را بگوید که «آقا خودش خوب است، اطرافیان خرابند و نمیگذارند». اما دیدیم که این تلاشها افاقه نکرد و ظریف دست از پا درازتر به تهران برگشت.
بازتاب فلج رژیم در مواجهه با بحرانهای اجتماعی
این بنبست و بلاتکلیفی، تأثیرات فلج کننده خود را در مواجهه رژیم با تمامی بحرانهای گریبانگیرش بر جا گذاشته است. نمود آشکاری از این درماندگی را این روزها در مسأله افزایش سرسامآور قیمت کالاهای اساسی و طرح اقداماتی همچون کوپنی کردن توزیع کالاها که جهانگیری بیان کرده است میتوان مشاهده کرد. جهانگیری با سردرگمی دست به دامن کارشناسان شده و از آنها میخواهد به رژیم کمک کنند تا تصمیم بگیرد آیا به سمت کوپنی کردن کالاهای اساسی برود یا نرود.
واقعیت اما این است که نظر هیچ کارشناسی در این رابطه نمیتواند گرهی از کار فروبسته رژیم بگشاید. چون رژیم آن قدر فاسد و پوسیده است که این قبیل کارها تنها وضع را بدتر میکند. اگر در دوران جنگ رژیم میتوانست با کوپنی شدن مسأله حل کند. هنوز این قدر فاسد نشده بود. فساد اکنون آن گونه است که سال گذشته که ارز ۴۲۰۰تومانی مطرح شد، به اعتراف خود خامنهای معلوم نشد بر سر ۱۸میلیارد دلار چه آمد و کجا رفت. مقامهای خود رژیم اعتراف میکنند که در سال گذشه ۴۴میلیارد دلار کالای غیرنفتی مانند پتروشیمی صادر شد که ۳۰میلیارد آن اصلاً برنگشته است.
روزنامهٔ حکومتی ابتکار در سرمقالهٔ روز یکشنبه خود تحت عنوان «کوپنیشدن راه علاج اقتصاد؟» مینویسد: «نظام کوپنی مانند بسیاری از تصمیمهای آنی دیگر در نظام معیوب اقتصادی کشور، سرنوشتی جز بدتر شدن اوضاع نخواهد داشت. باید فکر چارههای ریشهایتر کرد».
به این ترتیب ما با یک رژیم پوسیده و در مثل با یک بیمار سرطانی رو به مرگ روبهرو هستیم که سلولهای سرطانی سراسر پیکرش را فرا گرفته، در چنین رژیمی هر اقدامی تنها وضعیت را پیچیدهتر و حال بیمار را وخیمتر میکند. این رژیم هماکنون در چنین موقعیتی است. به یمن مقاومت ایران و افشاگریها و روشنگریهای مستمر خود از هر راهی برود جز مرگ و نیستی در انتظارش نیست.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar