روحانی هم در روزهای ۱۵ و ۱۶ مرداد به صحنه آمد و در باره مساله مذاکره با آمریکا سخنرانی کرد. گاه التماس کرد و گاه تهدید!
این همه حرف و سخنسرایی برای چیست و چه هدفی را دنبال میکند؟
فصل مشترک این حرفها و همچنین حرف خامنهای که او هم روز چهارشنبه ۱۶ مرداد به صحنه آمد و سخنرانی کرد، چیست؟
علت این سخرانیهای پشت سر هم بخصوص توسط روحانی این است که وضعیت رژیم بیش از آن که بتوان تصور کرد وخیم است. در اردیبهشت ماه گذشته، روحانی در دیدار با تعدادی از پاسداران رژیم مامور به خدمت عرصه فرهنگ و هنر گفت: « ما روزهای سختی داریم بیش از آن چه شما فکر میکنید روزهای ما سخت است». روحانی خطاب به مخاطبانش تاکید کرد که شرایط بیش از آنچه که شما بتوانید تصور کنید و فکرش را بکنید سخت است و در همان صحبت همچنین گفت:
«سختی ها بگونه ای ست که بعضی شب ها اگر من دو ساعت بخوابم خیلی خدا را شکرگذارم که دو ساعت خوابیدم». این حرف مربوط به ۳ماه پیش است؛ روز چهارشنبه ۱۶ مرداد مجددا روحانی در سخنرانیاش لب به شکوه گشود و با استیصال گفت: « هیچ زمانی بدخواهان ما تا امروز در طول ۴۰سال گذشته با این سختی و فشار ما را تحریم نکرده بودند». وی اضافه کرد: « مردم ما البته سختی کشیدند و سختی میکشند مردم ما سال سختی را پارسال گذراندند خیلی سال سال سختی بود امسال هم دارند سال سختی را میگذرانند توان دولت محدود است منابع دولت محدود است».
کلمات مشابه از ۶ماه پیش تا ۳ماه پیش و تا امروز!
اگر به کلماتی که روحانی در این سخنرانیها به کار برده دقت شود روشن میگردد که برخی کلمات مشابه یکدیگر هستند، ۶ماه پیش و ۳ماه پیش هم از سختی شرایط حرف میزد، روز ۱۶مرداد هم گفت: « ما امروز در روز سختی هستیم در روز فشار هستیم» ولی سختیای که اکنون روحانی میگوید با سختیای که در اردیبهشت ماه میگفت، فاصلهاش دو دنیاست.
علت افزون شدن سختیها
او تا حدی درست میگوید که شرایط روز به روز سخت تر میشود چرا که در این مدت صادرات نفت که منبع اصلی درآمد رژیم است از یک میلیون یا ۷۰۰، ۸۰۰هزار بشکه در روز به صدهزار بشکه سقوط کرده است. همین یک قلم کافی است که بتوان تا حدودی دریافت وخامت اوضاع رژیم در چه حد است؟
این تازه مربوط به حوزه اقتصادی است. در عالم سیاست هم تحولات سهمگینی رخ داده و چه بسیار ضربات سیاسی به رژیم وارد شده که او نگفته عبور میکند؛
تحریم خامنهای و دفتر و بیت او،
قضایای جنگ کشتیها در خلیج فارس،
لیست گذاری ظریف
و برگزاری سلسله کنفرانسها و تظاهرات کهکشان امسال مقاومت و رونمای از اشرف۳!
استیصال رژیم در برابر این ضربات
رژیم در برابر امواج پی در پی این ضربات، جز حرف و جز امیددرمانی و دروغ درمانی هیچ سپر دیگری در دست ندارد و به نظر میرسد که هر قدر شرایط وخیمتر میشود، غلظت این امید درمانیها و حرف درمانیها هم بیشتر میشود. واقعیت این است که یأس و ناامیدی سراپای رژیم را درنوردیده است. روز ۱۶ مرداد خامنهای در فرصت کمیابی که در این وانفسای فلاکت و بدبختی به مناسبت موفقیت تیم والیبال جوانان به دست آورده بود ( که البته هیچ ربطی به رژیم ندارد) تا قدری امیددرمانی کار کند، با اشاره به حرفها و شکایتهای همان جوانان از فساد و تباهی گریبانگیر رژیم، ناچار از اعتراف به آنچه که او آن را مشکلات می نامید شد و گفت: «مشکلات نباید جوان را متوقف و ناامید کند، زیرا ناامیدی، سمّ است و اگر نسلهای قبل متوقف و ناامید میشدند، ما باید همچنان در همان دوران فساد و طاغوت میماندیم».
یک قلم دجالگری روحانی
در چنین شرایطی اما روحانی در اظهارات ۱۶ مرداد خود مجددا بر طبل دروغ درمانی کوبید و گفت آمریکاییها که از این که تحریمها و سیاست فشارشان به جایی برسد، کاملاً مأیوس شدهاند.
طبعا اگر روحانی این ادعاها را نکند چه بگوید؟ باید از روحانی پرسید:
مردم این ادعا را باور کنند؟ یا این که صادرات نفت از دو و نیم میلیون بشکه در روز به صدهزار بشکه رسیده است؟
این ادعا را باور کنند یا این همه آه و نالهیی که در سخنرانیهای ۱۵ و ۱۶مرداد سر دادی؟
جالب این که روحانی روز ۱۶ مرداد گفت: «از این سختی و فشار میتوانیم ما استفاده بکنیم». منطقی است اگر همینجا به او گفته شود: اگر این سختیها خوب است پس بفرمایید استفاده کنید!
اگر سختی این همه خوب است؟! پس چرا تا کنون از اینهمه نعمت استفاده نکردهاید؟!
و اگر سختی و فشار خوب است پس دیگر چرا این همه آه و ناله!؟
تاثیرات ضربه تحریم ظریف
روشن است که این حرفها و امیددرمانیها و رجزخوانیها عمدتاً برای روحیه دادن به نیروهای وارفته رژیم مصرف میشوند، اما بعید است که این مهملات حتی بر آنها هم کمترین اثری داشته باشد. پرسش منطقی این است که روحانی چرا این حرفها را میزند؟ زیرا در همین روزها با تحریم ظریف رژیم چنان کلانضربهیی خورده ( این تحریم به اضافه تحریم خامنهای و بیت و دفتر او، به علاوة تحریم سپاه پاسداران و سرکردگان آنها) چنان تأثیر خردکنندهیی بر نیروهای رژیم از بالا تا پایین گذاشته که رژیم هنوز از شوک آنها خارج نشده است.
علت تعریف و تمجید از جنازه برجام؟!
یکی از ترجیعبندهای سخنرانیهای روحانی در همین دو تاریخی که ذکر شد تعریف و تمجید از برجام بود، پدیدهای که دیگر «چیز» چندانی از آن باقی نمانده است! اما اینکه روحانی باز هم از برجام تعریف و تمجید میکند، در واقع تلاش او برای وارونه نمایی واقعیتهاست.
روشن است که پس از تحریم ظریف و فرو ریختن ویترین خارجی نظام ولایت، تیر خلاص در حقیقت به برجام خورد و برجام که پس از بیرون رفتن آمریکا و پس از تحریمها و آنچه که خود رژیم آن را بدعهدی اروپا میخواند، به حالت احتضار افتاده بود، با تحریم ظریف دیگر فاتحهاش خوانده شد.
فاتحه دیپلماسی!؟
عبارت «خوانده شدن فاتحه دیپلماسی» اصطلاحی است که خود ظریف بهکار برده است. از سوی دیگر روحانی که برجام تمام سرمایهاش بود، در همین سخنرانیهای دو روزهاش مجددا نغمه فتح الفتوح بودن برجام و این که برجام چه دستاوردهایی برای نظام داشت را ساز میکند نشانمیدهد که سران رژیم هیچ انسجامی در اندیشهها و گفتارشان ندارند آن چنان که صدای مهرهها و رسانههای خود رژیم و حتی باندهای همسو با خودشان را هم در آوردهاند.
روزنامه رسالت با عنوان گویای: «کریخوانی یک بازنده» به حرفهای اخیر روحانی اشاره کرده و نوشت: « آقای روحانی گفتند: «دوست و دشمن نتوانستند بگویند برجام به ضرر ملت ایران بوده است.» نمیدانم جناب رئیسجمهور، ما را در کدام دسته قرار میدهند ولی ما هیچگاه برجام را نهتنها به نفع ملت ایران ندانستیم که مایه عبرت و به تعبیر رهبری تجربه تلخ میدانیم».
و در پایان میافزاید: «برای بار هزارم! برجام قرار بود تحریمها را به قول شما بالمره بردارد نه اینکه به دنیا درس اخلاق دهد، نه اینکه حسن نیت ایران ثابت شود و نه اینکه ابزاری شود که ناکارآمدی دولت را بپوشاند، چرا که خود برجام را اگر از ما میشنوید به نحوی بپوشانید و هر روز به مداحی آن اقدام نکنید».
و روزنامه همدلی که همسو با باند روحانی است
پس از ارائه بیلان مختصری از نابودی و تباهی که این رژیم دامنگیر همة عرصههای تولید کرده میافزاید:
«در مجموع وضعیت موجود نشاندهنده آن است که امیدی به گشایش اقتصادی و بهبود وضعیت نیست. گویی دولت او ماموریتی جز پمپاژ ناامیدی به جامعه ندارد و کفگیر امید دولت به تهدیگ تدبیرش رسیده است. البته این دست از مشکلات رو به تزاید همه ماجرای تراژیک و غمبار وضعیت اقتصاد نیست».
به این ترتیب بیش از پیش روشن میشود که حتی روزنامههای حکومتی هم مینویسند که امیددرمانی روحانی نتیجهیی جز پمپاژ نامیدی و یأس در جامعه ندارد.
اما واقعیت این است که جامعة آگاه و انقلابی ایران از اظهارات سخیف و دروغدرمانیهای سردمداران رژیم پیام سرنگونی نزدیک این رژیم فاسد را میگیرد و مصممتر از پیش برای به پایان دادن به حکومت این دار ودسته تبهکار به پا میخیزد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar