این روزها تقلاهای رژیم آخوندی برای بازشدن منفذی در تحریمهای نفتی بسیار بارز است. رژیم به چنان وضعیت خفگی اقتصادی رسیده که ظریف در مصاحبه با یک رسانهٔ ژاپنی بیپرده گفت: «ما حتی ۱۱تعهد اروپا را هم نخواستیم. فقط و فقط به ما اجازه دهید روزی ۷۰۰هزار بشکه نفت بفروشیم»!
یا در مورد مشابه دیگری هنگامیکه فرانسه کوچکترین نشانهای درباره احتمال جوشخوردن مذاکره بین رژیم و آمریکا بارز کرد، آخوند روحانی از هول حلیم نسیهٔ رفع تحریم، در دیگ افتاد و روز ۴شهریور گفت: «ایستادن زیاد کمردرد و پادرد میآورد، من حاضرم با هر کس مذاکره کنم»!
در رخدادی دیگر هنگامیکه یک مقام آمریکایی گفت ایالات متحده حاضر نیست پای طرح فرانسه برای رفع تحریمهای رژیم ایران بیاید و ترامپ در تماس با ماکرون بهروشنی گفت: «هیچ تحریمی در شرایط کنونی لغو نخواهد شد»! این بهمثابه یک سطل آب سرد بر پیکر رعشه گرفتهٔ رژیم آخوندی بود.
در این رفت و برگشتها میتوان گفت پیامدهای طرح فرانسه در درون و بیرون نظام بهشدت ادامه دارد.
اکنون باید دید آیا این پیامدها فقط رسانهای و مطبوعاتی است یا مواضع رسمی سیاسی را هم دربرمیگیرد؟
و این وضعیت تا کجا ادامه خواهد داشت؟
پیامدهای طرح فرانسه و واکنشهای کشورها
اکنون پیامدهای طرح فرانسه همراه شده با واکنشهایی در مورد اعلام اجرایی کردن گام سوم کاهش تعهدات برجامی توسط رژیم.
واکنشهای جامعه جهانی اساساً موضعگیریهای رسمی سیاسی بوده و همه هم بر ضد رژیم بوده است!
سایت خبر فوری رژیم روز جمعه ۱۵شهریور گزارش داد: «کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ در گفتگوی تلفنی با امانوئل ماکرون به وی تأکید کرده است که رفع تحریمها علیه ایران در دستورکار قرار ندارد. رئیسجمهور آمریکا به امانوئل ماکرون که اخیراً تمرکز زیادی روی مسأله ایران و برجام داشته تأکید کرده است که تحریمها علیه ایران را تعلیق نخواهد کرد».
وزارتخارجه انگلستان نیز طی بیانیهای گفت: «طرح ایران برای تعلیق محدویتهای بر تحقیق و توسعه عمیقاً نگرانکننده است. برداشتن این گام سوم دورتر از تعهدات تحت توافق اتمی، نومیدکننده است».
خبرگزاری مهر آخوندی هم گزارش داد: «سخنگوی وزارتخارجه فرانسه در واکنش به گام سوم گفته است که رژیم «ایران باید از انجام هر اقدامی که مطابق با تعهداتش نیست و ممکن است در تلاشها برای تنشزدایی اخلال ایجاد کند، خودداری کند».
یکی از سخنگویان فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز پنجشنبه ۱۴شهریور(۵سپتامبر) از رژیم خواست از برداشتن گام جدید در کاهش تعهدات هستهای خود منصرف شده و به توافق برجام بازگردد.
سخنگوی موگرینی گفت: «این گام ایران با توافق برجام "ناسازگار" نیست و از تهران خواست از این اقدام منصرف شده و از دستزدن به اقدامهای بعدی و تضعیفکننده توافق هستهای خودداری کند».
سخنگوی کمیسیون اروپا، روز پنجشنبه ۱۴شهریور در نشستی خبری در بروکسل گفت: «در راستای اجرای توافق هستهای، ما مؤکدا از ایران میخواهیم که این گامها را لغو کند و از انجام اقدامات بیشتری که به توافق هستهای لطمه میزند، بپرهیزد».
پیآمد واکنشها؟
حجم واکنشها بسیار زیاد بوده و همه هم گویای یک نکته هستند و آن نکته این است که حلقهٔ تحریمها بر گلوی رژیم تنگتر میشود و روزبهروز بر انزوای جهانی رژیم افزوده میگردد.
اما در این مورد که این تحولات به کجا میرسند و تا کجا ادامه خواهد داشت، ابتدا باید دید این واکنشها از کجا آغاز شد تا بتوان به فرجام آنها فکر کرد.
از اوایل شهریور و بهدنبال سفرهای ظریف به کشورهای اسکاندیناوی و به فرانسه و سفر مجددش به حاشیه اجلاس جی ۷ و مطرح شدن طرح فرانسه، برای شل کردن طناب تحریمها از گردن رژیم، البته بهشرط خوردن جامهای زهر موشکی و منطقهای چه در یمن و سوریه و چه در خلیجفارس، رژیم به طرح فرانسوی امید بسیاری بسته بود و موجی از فضای امیدواری ایجاد کرده بود که گویا قرار است گشایشی حاصل شود. ولی این موج بهدنبال شکست این طرح به طرف رژیم برگشت کرد و امواج سهمگینتری را درون رژیم ایجاد کرد و به این نظریه دامن زد که نه تنها خبری از گشایش نیست بلکه در این موج اتحادیه اروپا نیز که رژیم برای شل کردن طناب تحریمها از گردن نظام چشم به دست او دوخته بود، در رویکرد جدیدی، حتی اجرایی شدن اینستکس را هم مشروط به پذیرفتن FATF از طرف رژیم کرد. و از طرف دیگر بازخورد این موج سهمگین به درون خود رژیم سرریز کرد و یک تلاطم سیاسی ایجاد کرد.
نشانههای تلاطم درونی رژیم
در ۲-۳روز اخیر ناظران شاهد ۲سری تحریم علیه رژیم بودند. حتی فروش سوخت به کشتی سرگردان نظام در مدیترانه هم مشمول تحریمها شد و وضعیت کلی نظام را هم شبیه همین کشتی سرگردان کرد. چون با موجی از اخطار و هشدار از طرف همان اتحادیه اروپایی مواجه شد که چشم به دست آنها دوخته بود.
اما در درون رژیم نشانههای تلاطم بسیار زیاد است. یک نمونه برجستهاش در نمایش جمعه ۱۵شهریور مشهد در اظهارات آخوند علمالهدی دیده شد که از فرط فشار و بیراهحلی برای حفظ تهماندهٔ نیروهای رژیم، در عالم دینفروشی و دجالیت مذهبی سقف جدیدی زد و وضع نظام در تحریم را با موقعیت امام حسین مقایسه کرد. اما این دجالگری هم نتوانست از اعتراف به تعمیق شکاف در درون رژیم در اثر این بحران خودداری کند.
علمالهدی بعد از اشاره به پروسه ۱۶ماهه بهقول خودش بازی اروپا با نظام، سوزوگداز کرد که «۹ماه است روی اینستکس بحث میکنند». بعد هم در یک تناقضگویی در حالیکه بهگفته خودش ۱۶ماه است رژیم به اروپا آویخته که راه نفسی برایش باز کند، گفت: «اروپا و آمریکا دوتا نیست. یک جریان هستند». بعد بحران درونی رژیم بر سر تقسیم تقصیرات افتادن در تله اتمی و تحریم رژیم از حرفهایش بیرون زد و گفت: «آنها میخواهند برنامه یکجوری پیچ داده بشه، به مقام معظم رهبری که میرسد، ایشون در مقابل عمل انجامشده قرار بگیرند». بعد هم وحشت نظام از قیام مردم را برملا کرد و گفت: «(خامنهای) اگر خواستند جلوی بعضی پیشرویها را بگیرند یکجوری توپ مشکلات کشور را بیاندازند در زمین رهبری و مردم را با رهبری مقابله کنند».
نمونه دیگر هم در نمایش جمعه تهران بود که آخوند علی اکبری ضمن اینکه بهشکل مضحکی مدعی سقوط قریبالوقوع آمریکا شد و ضمن اشاره به مذاکرات رژیم با اتحادیه اروپا گفت: «مردم دیگه به وعدهها نگاه نمیکنند و نمیپذیرند، ما بهعمل نگاه میکنیم».
اکنون از این «نگاه کردن» چه چیزی عاید نظام میشود، بماند.
به هر حال این موج برگشتی بحران در همه جای رژیم قابل مشاهده است. حتی در محافل و باندهای همسو با روحانی هم دیده میشود. آنها هم از اجرایی شدن گام سوم ابراز وحشت کرده و به بیانهای مختلف خواستار تسلیم و عقبنشینی شدهاند. کد مشترکشان هم «حفظ برجام» است. روزنامههای روز ۱۴شهریور رژیم انباشته است از این نمونهها.
کارکردهای گام سوم؟
اکنون بههرحال رژیم آنچنان که خودش اعلام داشته گام سوم را برداشته است، پرسش مقدم این است که آیا این اقدام باعث نخواهد شد تعدیلهایی در سیاستهای غربی بهنفع رژیم انجام شود؟
در این مورد باید به یاد داشت که:
این گام سوم اولاً بهقدری بیمحتوا است که خود روحانی پیشاپیش گفت ظاهرش آنچنان جذابیتی ندارد ولی باطن محکمی دارد. این باطن محکم را کیهان خامنهای مسخره کرده و گفته بود: «اینکه غنیسازی را یکی دودرصد بالا و پایین کنیم یا میزان ذخایر اورانیوم را چند کیلو کم و زیاد کنیم، فشار یا شوکی را به حریف وارد نمیکند و هیچکس را به تحرک واقعی وانمیدارد». بههرحال با وجود محتاطانه بودن گام سوم، همانطور که کارشناسان حکومتی گفتهاند این میتواند یک خودزنی باشد و اتحادیه اروپا را از رژیم دور کند و رژیم را دوباره به ذیل بند ۷ قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد ببرد.
بنابراین این اقدام رژیم یک نوع با سیلی سرخکردن صورت است تا آبرویش در برابر مزدوران داخلی و خارجیاش حفظ شود و چیزی جز افزایش هزینه برایش ندارد و النهایه این اقدام هم منجر به تشدید انزوای داخلی و بینالمللی نظام خواهد شد.
روزنامه حکومتی سیاست روز در این مورد با نگرانی نوشته است: «مجموعه شرایط، یک وضعیت پیچیده را به ما ارائه میکند که دورنمای بسیار مبهم و تاری دارد».
وقتی بوقهای خامنهای که بهقول خودشان کارشان پمپاژ امید است، آینده نظام را اینچنین تیره و تار میبینند، باید دریافت که اوضاع در درون رژیم تا کجا شکننده و بیثبات شده است».
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar