söndag 8 september 2019

«بلاتکلیفی» و »ناامیدی» در نقطه خفگی!


‌ این روزها رژیم در یک وضعیت بغرنجی به‌سر می‌برد.
موضوع اعتبار ۱۵میلیارد دلاری بسته فرانسوی برای رژیم چیست؟
چرا با این‌که فرانسه تمام توان دیپلماتیک خود را به‌کار گرفت تا رژیم بتواند نفت بفروشد، رژیم تا این نقطه از این فرصت استفاده نکرد؟
آخرین مختصات رژیم چیست؟

روندی که در ۳هفته اخیر طی شد

در مجموع رژیم از حدود ۳هفتهٔ پیش یک تلاش گسترده‌ شروع کرد برای این‌که بتواند به هر نحو مقداری نفت بفروشد.
خود این تلاش یکباره نشان می‌داد تاثیر تحریم‌ها وارد فاز خطرناکی برای رژیم شده است.
البته این هم قابل پیش‌بینی بود. به‌ویژه بعد از ۱۳آبان که تمامی تحریم‌ها علیه رژیم برگشت و باز به‌طور دقیق‌تر از اردیبهشت امسال که معافیت فروش نفت رژیم به ۸کشور هم برداشته شد.
ابتدا روحانی و خامنه‌ای گفتند که هیچ اتفاقی نمی‌افتد. ما ۷راه داریم برای فروش نفت که اگر یکی را هم ببندند، باز ۶راه دیگر هست و... که روشن بود برای مصرف داخلی است.
آن تبلیغات درست در زمانی بود که خامنه‌ای هم خودش به پاسدارها و بسیجی‌ها و حتی هیات دولت روحانی می‌گفت: نترسید، جا نزنید، از دشمن نهراسید و هم امام‌جمعه‌هایش را بسیج می‌کرد که همین حرفها را پیاپی تکرار کنند.
اما برای رژیمی که اقتصادش نفت‌محور است(به‌تازگی خبرگزاری فرانسه گفت اقتصاد رژیم ۸۵درصد به نفت وابسته است) تحریم نفتی آن‌چنان جدی و حیاتی است که کار با دود و دم درمان نمی‌شود. به‌هرحال رژیم از اردیبهشت ذخایرش را هم خرج کرد و اکنون به نقطهٔ  صفر یا همان خفگی رسیده است.
این‌که می‌بینیم رژیم یکباره به تقلا می‌افتد،‌ عراقچی می‌گوید: «اولین مأموریت وزارت‌خارجه بازکردن منفذی در تحریم‌هاست»، ظریف می‌گوید: «ما هیچ‌کدوم از ۱۱تعهد اروپا رو نخواستیم، فقط بذارن ما روزانه ۷۰۰هزار بشکه نفت بفروشیم» دقیقا به همین علت است.
این وسط اروپا با جلوداری فرانسه هم که می‌دانستند رژیم در چه مخمصه‌ای قرار گرفته، فرصت را غنیمت شمردند تا بین رژیم و آمریکا مشکلات را حل و فصل کنند.
ابتدا فرانسه از آمریکا خواسته بود معافیت ۷۰۰هزار بشکه نفت را به رژیم بدهد، در مقابل رژیم از کاهش تعهدات برجامیش دست‌بردارد.
این البته به‌نفع رژیم بود. زیرا از اول هم این گامها را برداشته بود که طرف مقابل را زیر فشار بگذارد تا اجازه فروش نفت به‌دست بیاورد. برای همین هم روحانی روز ۴شهریور دستپاچه شد و و با یک لگد به ارزشهای نظام گفت: «ایستادن چیه؟ فقط کمردرد و پادرد می‌گیریم! حاضرم با هر کس مذاکره کنم»!
اما آمریکا نپذیرفت.
جالب بود رژیم که هنوز باج‌دادنهای دوران مماشات زیر زبانش مزه کرده بود و فکر می‌کرد این‌بار هم به او باج می‌دهند، هنگامی که دید این‌طور نشد، روحانی با عصبانیت در جلسه هیات دولت گفت: «در دولت آمریکا یکسری نئوکانها و... هستند که به کاخ سفید مسلط شدن و هر وقت ما می‌خواهیم به نقطه‌ای برسیم، جلویمان می‌پیچیند و کار رو خراب می‌کنند»!
به‌هرحال بعد از این‌که آمریکا نپذیرفت، فرانسه رژیم را زیر فشار گذاشت تا با پذیرش شروط آمریکا(منطقه‌ای-موشکی-غروب برجام و...) پای میز مذاکره با آمریکا برود.
زیرا در تعادل‌قوای کنونی که رژیم در حالت خفگی است، در شرایطی که به‌شدت در موضع ضعف قرار دارد، رفتن پای میز مذاکره به‌قول خودشان یعنی تسلیم! یعنی طرف مقابل دیکته می‌کند و تو موظفی اجرا کنی!
روز جمعه ۱۵شهریور شریعتمداری در مصاحبه با یورو نیوز می‌گفت: «ترامپ نمی‌گوید بیایید مذاکره کنیم تا به یک نقطه مقبول طرفین برسیم. می‌گوید بیایید ما خواسته‌هایمان را به شما دیکته کنیم»!
حرفش هم در تعادل کنونی کاملاً درست است. به‌هرحال این روندی بود که طی ۳هفته اخیر طی شد.

کاهش تعهدات برجامی رژیم

پس از این قضایا رژیم گام سوم کاهش تعهدات برجامی خود را برداشت که در حکم یک خودزنی بود.
زیرا این کار پیامدهای خطرناکی برای رژیم دارد. خودشان هم به این واقعیت معترف هستند. روز شنبه ۱۶شهریور یک کارشناس حکومتی به نام علی‌ بیگدلی گفت: «سؤال مطرح است که ایران تا کجا می‌خواهد برود و اگر نقطه پایانی برای ما مسلم و به‌نفع نیست بهتر است کمی محتاط‌تر عمل کنیم چرا که تهدیدها تا‌کنون واکنش مثبتی از جانب اروپا به‌جز دادن هشدار به ایران همراه نداشته است».
یعنی می‌گوید این کار تا الآن که بی‌حاصل بوده، بعد هم خودش خطرناک است! خطرش چیست؟ خودش پاسخ می‌دهد: «اروپا از ما دور بشه، بعد هم تحریم‌های بین‌المللی برگرده و بریم ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد، یعنی اجازه اقدام نظامی علیه نظام».
آن هم در وضعیتی که آمریکا هم در پی همین امر است! اخیراً معاون رئیس‌جمهور آمریکا در لندن با بوریس جانسون ملاقات داشت و درخواستش از انگلیس همین بود که تحریم‌های بین‌المللی را علیه رژیم برگردانند.
به‌هرحال اکنون شرایط طوری شده که شکست تلاش رژیم برای فروش نفت و بی‌حاصلی تکاپوی فرانسه تا این نقطه، در برداشتن گام سوم کاهش تعهدات برجامی رژیم ضرب شده و حاصل آن وضعیت بغرنج کنونی برای نظام است.

موضوع اعتبار ۱۵میلیارد دلاری

موضوع اعتبار ۱۵میلیارد دلاری در طرح فرانسه برای رژیم نیز یکی دیگر از موضوعات مهمی است که اکنون مطرح است، همچنین موضوع اجازه به رژیم برای فروش ماهانه ۷۰۰هزار بشکه نفت.
در رابطه با ۱۵میلیارد دلار، این اساس چیزی است که در بستهٔ فرانسوی می‌گفتند در چند قسط به رژیم داده شود. اول گفته می‌شد این اعتبار برای ۴ماه آینده است. یعنی تا پایان سال میلادی. اما رسانه‌های رژیم با حساب و کتاب اعلام کردند سرشان کلاه رفته و این اعتبار برای یک‌سال است.
به‌طور مشخص روز شنبه روزنامهٔ حکومتی فرهیختگان نوشت: (نقل به مضمون)‌ «به ما میگن روزانه ۷۰۰هزار بشکه نفت بفروشیم. با نفت ۶۰دلار میشه روزانه ۴۲میلیون دلار درآمد. یعنی ماهی یک میلیارد و ۲۶۰میلیون دلار. همین میزان رو در ماههای سال، یعنی ۱۲ضرب کنیم میشه ۱۵میلیارد» بعد با اشاره به اعتبار ۱۵میلیارد دلاری در طرح فرانسه می‌گوید: «به بیان دقیق‌تر، باید گفت ما با پیشنهاد یک اعتبار ۱۵میلیارد دلاری «برای یک‌سال» نه صرفاً برای «۴ماه» باقی‌مانده تا پایان سال میلادی مواجهیم. این یعنی یک‌سوم آن چیزی که تا حالا درباره آن گفته و شنیده می‌شد».
که البته لودریان هم گفت که همین هم تنها با اجازه ترامپ اجرایی خواهد شد! ترامپ هم گفت بدون لغو تحریم مذاکره می‌کند و اجازه نداد.

اجازه فروش ۷۰۰هزار بشکه نفت

در مورد فروش ۷۰۰هزار بشکه نفت هم، آمریکا اجازه نداد، اما اگر اجازه هم می‌داد به‌گفته مهدی محمدی، یک کارشناس حکومتی که چند شب پیش به تلویزیون رژیم گفت: «حتی اگر بیایند از ایران نفت ببرند این اعتبار از کجا هزینه می‌شود؟ از مسیر اینس‌تکس. وقتی از مسیر اینس‌تکس هزینه می‌شود یعنی فقط ما می‌توانیم با آن غذا و دارو بخریم و برای هیچ چیز دیگر پولی در کار نیست»!
و این هم البته بی‌تاثیر است زیرا غذا و دارو هم‌اکنون نیز تحریم نیست!
برایان هوک به‌صراحت گفت حتی حاضریم برای این‌که این موارد به‌دست مردم ایران برسد کمک هم بکنیم!
اما مسألهٔ رژیم که غذا و داروی مردم نیست. این‌که مهدی محمدی می‌گوید: «با اینس‌تکس برای هیچ چیز دیگر پول نیست» منظورش هزینه تروریسم و حزب‌الشیطان و پاسدارها و بسیجی‌هاست.

پولی برای مزدوران نیست!

رژیم با پول نفت مردم ایران این هزینه‌ها را می‌دهد و هنگامی که پولی نباشد، ارکان نیروهای نیابتی و سرکوبگر‌ش متزلزل می‌شود. اخیراً یکی از سرکردگان انتظامی رژیم گفت: «به هر سرباز دست‌کم باید یک میلیون تومان بدیم که نمی‌دهیم. چرا؟ چون نیست، نمیدن»!
یعنی خفگی اقتصادی تاثیراتش را روی نیروهای سرکوبگر رژیم دارد. همان کاری که رژیم هرگز از مایه‌گذاری در آن نمی‌کاست تا نیروهایش انگیزه سرکوب داشته باشند و ریزش نکنند. اما اکنون دیگر پولی نیست «نیست، نمیدن»!
اما در این دوران که فرانسه تمام توان دیپلماتیک خود را بکار گرفت که رژیم بتواند نفتی بفروشد، چرا رژیم تا این نقطه از این فرصت استفاده نکرد تا اندکی از این خفگی کم کند؟ همین امر هم نشان‌دهنده شدت و عمق بحران درونی نظام است. زیرا خامنه‌ای یا باید پای میز مذاکره برود که به‌قول کیهان این یعنی تسلیم!
یا همین مسیر را ادامه بدهد که این‌ هم یعنی خفگی!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar