måndag 13 maj 2019

سخنرانی مریم رجوی در مراسم گرامی‌داشت شهیدان ۱۲و ۱۹اردیبهشت ۶۱


سلام به همه شما برادران و خواهران عزیزم!
و گرم‌ترین درودها و سلام‌ها نثار خالقان حماسه مجاهدین در۱۲و ۱۹اردیبهشت۶۱ در تهران. 
سلام به فرمانده محمد ضابطی و دهها مجاهد خلقی که در آن روز و تا یک هفته ‌بعد تا آخرین گلوله جنگیدند. 
آنها پرچمداران و اثبات‌کنندگان ارزش فدا و صداقت‌اند.
گفتند مرگ بر خمینی و بر سر این شعار صدق ورزیدند و قیمت دادند. 
گفتند رژیم ولایت فقیه ضدبشری، ضدمردمی و دجال است 
و کمترین شایستگی و مشروعیتی برای حاکمیت بر مردم ایران را ندارد. 
گفتند باید در مقابل این رژیم ایستاد و برای سرنگونی‌اش جنگید 
و خودشان پیشتاز و پیشقراول این مقاومت شدند.

در آن روز علاوه بر محمد ضابطی مجاهدان سرفرازی مثل: قاسم باقرزاده، حمید جلال‌زاده، نصرت رمضانی، سوسن میرزایی، پری یوسفی، زکیه محدث، احمد کلاهدوز، محمد تواناییان‌فرد، فاطمه مهدوی کرمانی، فضل‌الله تدین، اقدس تقوی و امیرهوشنگ آق‌بابا.

آنها به نبردی دست زدند که ساعتها ادامه داشت و مردم یک منطقه وسیع از تهران از آن باخبر شدند. 
در پایگاههای دیگر هم، مجاهدین قهرمان حمید خادمی، فرشته‌ ازهدی، حسن صادق، حسن رحیمی، مهین ابراهیمی، معصومه میرمحمد و مادر مجاهد ایران بازرگان و پروین ملازینعلی ‌طاهری، مهین خیابانی، تقی اوسطی، سعید منبری، غلامعلی صادقی، مژگان موفق، نسرین صادقی، حسین جلیلی پروانه، مریم شفایی و علی انگبینی و محمد تقی آسیم در نبردی نابرابر به‌ شهادت رسیدند.

در همان روز پایگاه دیگری از مجاهدین در نارمک مورد حمله قرار گرفت. در این پایگاه تنها یک شیرزن مجاهد، خدیجه مسیح حضور داشت که یک‌تنه با آتش مسلسل خود به مزدوران خمینی که از چند طرف حمله کرده بودند جواب می‌داد.

یک هفته بعد در ۱۹اردیبهشت تعدادی دیگر از مسئولان مجاهدین از جمله فاضل مصلحتی مهری خانبانی، حمید لولاچیان، حسن کلکته‌چی، زهرا طباطبایی، بهرام قاسمی، زهرا شیخ‌السلام، وجیهه عبادی، عباس همایون‌نژاد، محمد عسکری زاده، فاطمه ابوالحسنی، فائزه بهاری‌جوان، زهرا(نائمه) عمرانیان و بهروز اسدالله‌زاده، بعد از یک نبرد طولانی و مقاومت حماسی به‌ شهادت رسیدند.
و مجاهد شهید حسین امیرپناهی که پیکر نیمه‌جانش به دست پاسداران افتاد و در زیرشکنجه به‌ شهادت رسید.
این‌ها قهرمانان فراموشی ناپذیر ملت ایران‌اند و هم‌چنان که در اولین سالگرد شهادت‌شان مسعود رجوی گفت: «به‌حق برجسته‌ترین مصادیق ستارگان پیشتاز رهایی یعنی ستارگان شبکوب و راهگشا در دوران ما هستند».

می‌دانید که بعد از شروع حاکمیت خمینی محمد ضابطی از مسئولان بخش اجتماعی سازمان بود.
بخش اجتماعی از لحاظ کمی و کثرت اعضا و هوادارانی که در آن بودند، بزرگ‌ترین بخش سازمان بود.
از بخش‌های دانشجویی تا محلات و کارمندی و دانش‌آموزی و کارگری و بخش‌های دیگر همه در این بخش سازمان پیدا کرده بودند. در آن زمان به‌خاطر رو آوردن بی‌وقفه جوانان به‌ مجاهدین که واقعاً هفته به‌ هفته بیشتر می‌شد بخش اجتماعی سازمان دائماًً‌ در حال گسترش بود.

فرماندهانی مثل مهدی کتیرایی که در فروغ جاویدان شهید شد یا حمید خادمی، قاسم‌ باقرزاده، نصرت رمضانی، حسن رحیمی و حسن‌ صادق از مسئولان این بخش بودند با شایستگی تمام بخش اجتماعی را سازمان دادند و پیش بردند و پایگاه اجتماعی مجاهدین را به‌حدی رساندند که خمینی واقعاً وحشت کرده بود. 
محمد ضابطی و یارانش در حقیقت پایه‌گذار تشکیلات میلیشیا بودند. 
بعد از سی خرداد هم قسمت عمده‌یی از بخش اجتماعی وارد مقاومت مسلحانه علیه رژیم شد و در آنجا هم محمد ضابطی در موضع فرماندهی آنها قرار داشت.
تاریخ این چند دهه نشان داد بدون این قیمت‌های کلان و در راسش مسعود رجوی بود که قیمت این خون‌ها را داد. خون‌هایی که از پیکر او به زمین ریخت.

هیچ‌کس شاید نتواند تصور کند که چقدر سخت و دردناک در شهادت هر یک از این خواهران و برادران گریست.
تاریخ نشان داد که بدون این بها، امکان بقا و ماندگاری برای ادامه مبارزه وجود نداشت. به‌خصوص الآن که سال‌ها گذشته وقتی از دور به آن نگاه می‌کنیم خیلی بهتر و بیشتر معنی آنرا می‌فهمیم.
در فردای همان روز ۱۲اردیبهشت که مجاهدین آن قهرمانی‌ها و جان‌فشانی‌ها را کردند صحنه عبرت‌آموزی در تلویزیون رژیم پخش شد که لابد شنیده‌اید. 
در نقطه مقابل مجاهدین به‌ مقاومت دست زدند.
گذشت روزگار و سیر تاریخ نشان داد که همین سیاست و استراتژی صحیح بوده و هست.
و شهیدان ۱۲اردیبهشت برای همین خط انقلابی پاکبازی کردند. در هر حال و هر چه پیش بیاید و تحولات ایراندر هر مسیری که پیش برود، کاری که آن شهیدان و همه شهیدان ما در تاریخ این چهار دهه کرده‌اند بر سرنوشت آینده ایران عمیقاً مؤثر است. 
آن ارزش‌ سرخ‌فامی هم که تاریخ مقاومت ایران آفریده ایستادگی بر سر پیمان است. 
ایستادگی و پایبندی به سوگند است.
و این ارزشی است که هیچ وقت کهنه نمی‌شود و همیشه تازه و انگیزاننده است. 
این توضیح را از این بابت دادم که ببینیم که ما امروز چه نگاهی به‌ آنها داریم و چه ارتباطی میان موقعیت امروز خودمان با آنها می‌بینیم؟

حتماً شما این شب‌ها صحنه‌های شهدای۱۲اردیبهشت و ۱۹اردیبهشت را از سیما می‌بینید.
گویی چهره‌های آنها مجدداً با ما حرف می‌زنند ولی در دنیای جدید.
خیلی از شما گفته‌اید انگار تازه آنها را با این عمق می‌شناسید و می‌گویید که انگار پرده‌هایی کنار رفته و جایگاه و ارزش آنها را طور دیگری می‌فهمید.
راستش من هم احساسات شما را داشتم و دارم.
به‌خصوص این روزها با خودم فکر می‌کردم که موضوع چیست؟
راستی مشیت این همه خون و جان‌فشانی آن‌هم از بهترین و ارزنده‌ترین کادرهای مسئول سازمان از خواهران و برادرانمان که بواقع هر یک بی‌نظیر بودند.
ابتدا و قبل از هر چیز دوباره فدای بیکران مسعود رجوی را می‌توان در این صحنه‌ها به چشم دید. 
راستی چقدر سخت و دردناک و جانکاه است اما در ورای همه رنج‌ها و سختی‌ها یک چیز می‌درخشد و آن شرافت بازیافته انسانی در رأس این مقاومت و سازمان است. 
راستی اگر این جان‌فشانی‌ها نبود الآن مجاهدین کجا بودند؟
راستی اگر مسعود از این خون‌ها در بالاترین قله ممکن حفظ و حراست نمی‌کرد چه می‌شد؟ و چه چیز باقی می‌ماند؟

احساسی که این روزها داشتم این بود که این شرافت انسانی که با هیچ چیز در دنیا قابل معامله و تعویض نیست. 
در آخر می‌خواهم از مجاهد صدیق خواهر عزیزم مرضیه رضایی یاد کنم که یک‌سال پیش در همین روزها یگانه و سبک‌بال به‌سوی خدای بزرگ پرکشید و رستگار شد. و الآن با شهدای ۱۲اردیبهشت و ۱۹فرودین و جاودانه فروغ‌ها و ۱۲۰هزار شهید محشور است. یادش گرامی و ارزش‌هایش ماندگار باد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar