torsdag 4 juli 2019

خامنه‌ای و گام زدن در بن‌بست!


پس از نشست اخیر رژیم با کشورهای ۴+۱در وین، رژیم یا حداقل دولت روحانی چنین وانمود می‌کرد که در آن نشست گرهی باز شده و تعامل و تجارت با اروپا استارت خورده است، اما بعداً رژیم با اعلام این‌که به‌علت پایبند نبودن اروپا به تعهداتش، از محدودهٔ تعیین شده ذخیرهٔ اورانیوم عبور کرده و در صورت ادامهٔ مواضع اروپا از حد مجاز غنی‌سازی (۳.۶۷درصد) عبور خواهد کرد، یک وضعیت متشنج و بحرانی در فضای بین‌المللی ایجاد شد که موجب مطرح شدن سؤالات بسیاری گردید، از جمله این‌که خط رژیم چیست و تحولات به چه سمتی پیش می‌رود؟

واکنش‌های متناقض رژیم

واکنش‌های رژیم ضدو نقیض بود و شامل طیفی از عقب‌نشینی، توجیه‌گری و رجزخوانی و شاخ و شانه کشیدن می‌گردید. این ضدو نقیض گویی نه تنها بین حرفها و مطالب مهره‌ها و رسانه‌های دو باند بلکه حتی در اظهارات یک نفر یا در یک مقاله هم به چشم می‌خورد. بارزتر از همه اظهارات چهارشنبه ۱۲تیر ۹۸روحانی در جلسهٔ هیأت دولت بود. روحانی در این صحبت حداقل ۳بار تکرار کرد که آنها هر ساعتی که برگردند ما هم برمی‌گردیم و این را؛
هم درباره کل برجام می‌گفت
و هم تعهدات برجامی، از قبیل حجم و مقدار اورانیوم غنی شده و سطح غنی‌سازی و حتی بازگشت به مذاکره.
اما روحانی در همین سخنانش با زبان تهدید و باجگیری هم حرف زد و از جمله گفت اگر اروپا مطابق خواسته‌های رژیم عمل نکند، از روز ۱۶تیر، رژیم از سطح غنای ۳.۶۷درصد هم فراتر خواهد رفت و همچنین می‌گفت که اراک را به‌صورت اولش برمی‌گردانیم و تصریح ‌کرد پلوتونیوم تولید خواهیم کرد و از آنجا که پلوتونیوم مادهٔ بمب اتمی است، این حرف معنی خودش را دارد و مشخص است که با واکنش شدید جامعه‌بین‌المللی و آژانس روبه‌رو خواهد شد.
از سوی دیگر روز دوشنبه ۱۰تیر ظریف در سخنرانی خود قسم و آیه می‌خورد که اقدام ما نقض برجام نیست و در چارچوب برجام است. اما تلویزیون رژیم در ارتباط با حرفهای ظریف ‌گفت اقدام طرف مقابل خروج از برجام است و چیزی که عوض دارد، گله ندارد!

برآیند واکنش‌های متناقض رژیم

از واکنش‌های رژیم به‌ویژه حرفهای روحانی و ظریف یک بار دیگر روشن شد و به اثبات رسید که این رژیم از سودای اتمی دست برنداشته و دست برنخواهد داشت. مجاهدین و مقاومت ایران اسناد و مدارک غیرقابل انکار دارند که رژیم هیچگاه پروژهٔ بمب‌سازی خود را رها نکرده و چه قبل از برجام و چه بعد از برجام آن را مخفیانه ادامه داده و حرفهای اخیر روحانی هم اثباتگر همین واقعیت است. همان‌گونه که پس از امضای برجام، مقاومت ایران در اولین اطلاعیه‌یی که صادر کرد روی همین واقعیت دست گذاشت که برجام راه بمب‌سازی را به روی رژیم نبسته و رژیم به آن باز خواهد گشت.

پیش‌بینی درست و دقیق مقاومت ایران

رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت در همان روز اجرای برجام طی یک موضع‌گیری تاریخی بر حفره‌ها و کمبودهای این توافق انگشت گذاشت و با تأکید بر فریبکاری آخوندها گفت:
« مقاومت ایران توافق اتمی بین رژیم آخوندها و کشورهای ۵+۱را به‌رغم همه کمبودها و امتیازهای ناموجهی که در آن به رژیم ملایان داده شده است، یک عقب‌نشینی تحمیلی و نقض خط قرمزهای اعلام شده از سوی خامنه‌ای توصیف کرد که در ۱۲سال گذشته بارها و از جمله در هفته‌های اخیر مکرراًً بر آن پا فشاری کرده بود» خانم رجوی همچنین تصریح کرد که دور زدن ۶قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا که الزامات یک معاهده رسمی بین‌المللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمی‌بندد. با این همه همین میزان عقب‌نشینی، هژمونی خامنه‌ای را هم‌چنان که مقاومت ایران از قبل خاطرنشان کرده است، در هم می‌شکند و تمامیت فاشیسم دینی را تضعیف و متزلزل می‌کند».

اعتراف روحانی

روحانی خود نیز در کتابش تحت عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» (در شرح وقایع مربوط به زمانی که خودش رئیس هیأت مذاکره کنندهٔ هسته‌یی با سه کشور اروپایی بوده) نوشته بود، صراحتاً اذعان کرده که به‌رغم محدودیتها و ممنوعیتها، رژیم حتی یک روز هم فعالیت‌های هسته‌یی خود را تعطیل نکرد و در همان دورهٔ به‌اصطلاح تعلیق توانست بسیاری از حفره‌های خود در پروژهٔ‌ اتمی را پر کند.
این هم ناشی از این واقعیت است که:
رژیمی که هیچ پایگاهی در داخل کشور و در میان مردم ندارد، نقطهٔ اتکای خود را در دستیابی به بمب اتمی و در نفوذ در کشورهای منطقه و به‌قول خودش در عمق استراتژیک (بیرونی‌اش) جستجو می‌کند.
بی‌تردید اگر مقاومت ایران و افشاگریهای بی‌امان آن طی ۱۶سال گذشته نبود، آن وقت این خطرناکترین نیروی ضدبشری معاصر به مخوفترین سلاح اتمی دست می‌یافت و آن وقت معادلات دنیا با آنچه اکنون هست، تفاوت بسیار داشت، این واقعیت را هم مقامات کشورهای جهان و هم سردمداران رژیم بارها اذعان کرده‌اند.
به‌عنوان نمونه رئیس‌جمهور پیشین آمریکا جرج بوش و وزیر خارجه‌اش حداقل ۳بار گفتند که جهان از وجود پروژهٔ مخفی اتمی رژیم بی‌خبر بود و این اپوزیسیون ایران بود که آن را افشا کرد و به آگاهی رساند.
روحانی در همان کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» نوشت: «در سال ۱۳۸۱فعالیت‌ها در فضایی آرام پیش می‌رفت ولی به ناگاه مجاهدین با ترتیب دادن یک مصاحبه مطبوعاتی و وارد کردن اتهامات واهی سر وصدای زیادی به راه انداختند... »!
احمدی‌نژاد-۴اسفند ۸۶در یک گفتگوی تلویزیونی گفت: «موضوع هسته‌یی تقریباً به شکل جدیدش یعنی این ماجرا از تیر ۸۱شروع شد یک گروهی از مجاهدین آمدند یک گزارشاتی منتشر کردند از نطنز و اراک و این حرفها، حساسیت درست شد، آژانس وارد شد، بعد قطعنامه‌های شورای حکام پی‌درپی، پی‌درپی...»!

مقصد و مقصود رژیم؟ در انتهای یک بن‌بست!

اکنون باید مجدداً سؤال کرد: رژیم با این موضع‌گیریهای متناقض به کجا می‌رسد؟
آیا رژیم با توجه به موضع‌گیریهای قاطع اروپایی‌ها در این دور، باز هم می‌تواند به این مسیر ادامه دهد؟
یا آخوندها ناگزیر کوتاه خواهند آمد؟
پاسخ البته روشن است:
  • رژیم نمی‌تواند کوتاه بیاید، زیرا اگر کوتاه آمده و شروط غربی‌ها را بپذیرد و از برنامهٔ هسته‌یی خود دست بردارد، در آن صورت به‌قول خامنه‌ای پدر رژیم در می‌آید،
  • و اگر هم رژیم در برابر جامعهٔ جهانی بایستد، که به‌قول خامنه‌ای آش و کاسه همین است و زیر فشارهای اقتصادی و سیاسی که هر روز بیشتر می‌شود، له می‌شود.
این، یک بن‌بست به‌معنی دقیق کلمه است.
اکنون هر روزی که می‌گذرد؛
هم تحریم‌ها بیشتر و شدیدتر می‌شود و تأثیرات آن خرد کننده‌تر می‌شود
و هم انزوای رژیم با تقویت و گسترش اجماع بین‌المللی شدیدتر می‌شود.
اکنون به‌وضوح می‌توان دید که بر اثر همین سیاست‌های رژیم چگونه اروپا برضد سیاست‌های رژیم به آمریکا نزدیکتر می‌شود، تا آنجا که روز سه‌شنبه ۱۲تیر ۸کشور اروپایی طی بیانیه‌یی، همسویی و وحدت عمل خود با تحریم‌ها و اقدامات محدود کننده این اتحادیه علیه رژیم آخوندی را اعلام کردند.
یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام علی بیگدلی طی مقاله‌یی در روزنامهٔ ستارهٔ صبح (۱۲تیر) به سردرگمی رژیم در این قضایا اذعان کرده و نوشت:‌ « اکنون پرسش این است که اگر اتحادیه اروپا در مدت زمان ضرب‌الاجل ایران اقدامی صورت ندهد، چه خواهیم کرد؟ چه ابزارهایی در اختیار داریم؟ آیا می‌خواهیم از برجام خارج شویم؟ در این صورت اتحادیه اروپا به سمت آمریکا کشیده خواهد شد و در نتیجه پرونده ایران به شورای امنیت خواهد رفت. در این شرایط ایران از سوی شورای امنیت، کنگره، کاخ سفید و اتحادیه اروپا تحریم خواهد شد».

آیا تمامی این قضایا در کادر سیاست «کش دادن» رژیم قابل تعبیر نیست؟

اکنون باید این نکته را مدنظر داشت که: آیا رژیم با این کنش و واکنش‌های ضدو نقیض نمی‌خواهد زمان بخرد و قضایا را تا موعد انتخابات آمریکا در سال ۲۰۲۰کش بدهد؟
البته سیاست رژیم همین کش دادن و زمان خریدن است، اما از طرف دیگر با اقداماتی نظیر لگداندازیهای تروریستی در خلیج‌فارس و موشک‌پرانی به عربستان و خروج گام‌به‌گام از برجام که آنها را تحت اجبارات مشخصی انجام می‌دهد، خود به تحولات به زیان خودش شتاب می‌دهد. در حالی که بر اساس خط زمان خریدن باید مانند برجام به مذاکره روی بیاورد و از طریق مذاکره، قضایا را کش بدهد. اما کلاً در حال حاضر زمان خریدن مسأله‌یی از رژیم حل نمی‌کند. چرا؟
زمان اکنون دیگر به نفع رژیم نیست و به زیان آن در حرکت است. زیرا تحولات از بیرون به رژیم فشار می‌آورد و مواضع ناخواسته‌یی را به رژیم تحمیل می‌کند.
به‌عنوان نمونه بسیاری از اقدامات ماجراجویانه و لگداندازیهای تروریستی رژیم برای روحیه دادن به نیروهایش صورت می‌گیرد. نیروهایی که به گفتهٔ خامنه‌ای تنها آنها هستند که در روز مبادا و وانفسای رژیم به دادش می‌رسند، اما این اقدامات از طرف دیگر شرایط سیاسی و بین‌المللی را هر چه بیشتر علیه رژیم می‌شوراند و رژیم را در انزوا و محکومیت قرار می‌دهد و دنیا را بیش‌از‌پیش به حقایقی که مقاومت ایران از سال‌ها پیش می‌گفت می‌رساند که هیچ میانه‌روی و مدراسیون و اصلاحی در این رژیم متصور نیست و این رژیم تنها و تنها زبان قاطعیت و زور می‌فهمد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar