måndag 1 juli 2019

بحران سرنگونی و قدرت آلترناتیو


در روزهای اخیر موج تبلیغاتی پرحجم و سنگینی علیه مجاهدین تمام دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی رژیم را فراگرفته است. از رادیو تلویزیون تا روزنامه‌ها و سایتهای حکومتی تا نمایشهای جمعه و جماعت. مضمون و هدف این تبلیغات چیست؟
آیا این تبلیغات و شیطان‌سازی صرفاً به‌منظور عقده‌گشایی است یا اهداف دیگری را هم مد نظر دارد؟
در شرایطی که رژیم درگیر بحرانهای عاجلی مانند بحران اقتصادی، تحریم‌ها، دوراهی جنگ یا مذاکره، بن‌بست در مورد مذاکره، برجام، اف‌.ای‌.تی‌اف و... و... می‌باشد، به چه علت در چنین وانفسایی چنین حجم عظیمی از امکانات و انرژی خود را به تبلیغات علیه مجاهدین اختصاص می‌دهد؟
آیا این، به بحرانهای سیاسی و اقتصادی رژیم ارتباطی دارد؟

نگاهی به گزارش اداره حراست از قانون اساسی آلمان

از سوی دیگر گزارش سالانهٔ ادارهٔ حراست از قانون اساسی آلمان نشان می‌دهد رژیم در سال گذشته انرژی فوق‌العاده‌ای  خرج به دست آوردن اطلاعات و جاسوسی علیه مجاهدین کرده است.
در گزارش اداره حراست از قانون اساسی آلمان آمده است:‌ محور اصلی کار دستگاه اطلاعاتی رژیم ایران تحت نظر قرار دادن حرکت‌های اپوزیسیون و مبارزه با آن در داخل و خارج ایران است. عامل اصلی فعالیت‌های اطلاعاتی در آلمان وزارت اطلاعات است که به‌خصوص فعالیت‌های گروه‌های اپوزیسیون ایرانی در آلمان را زیر نظر دارد.
این گزارش زیر عنوان نیروی قدس در آلمان، چند فقره از فعالیت‌های جاسوسان و مأموران این نیروی تروریستی در آلمان را گزارش کرده و می‌نویسد:‌ به جز وزارت اطلاعات، نیروی قدس هم که مسئولیت فعالیت‌های نظامی برون‌مرزی سپاه پاسداران را دارد، در آلمان فعال است....نیرویی که فعالیت‌های خود را با هدف تدارک حمله‌های بعدی علیه اشخاص و نهادها انجام می‌دهد.
این گزارش همچنین به مورد محکومیت یک مأمور رژیم ایران به هفت سال زندان از سوی دادگاه فرانکفورت در فروردین سال گذشته اشاره کرده و همچنین به دستگیری اسدالله اسدی دیپلمات تروریست رژیم آخوندی در آلمان پرداخته است.
بنا‌ به این گزارش، او به‌عنوان همکار رسمی وزارت اطلاعات رژیم قصد داشته حمله‌ای با مواد منفجره به نشست سالانه سازمان مجاهدین خلق در نزدیکی پاریس در ۳۰ژوئن ۲۰۱۸(نهم تیرماه ۱۳۹۷یعنی درست یک سال قبل) سازماندهی کرده و برای انجام این حمله از یک زوج ایرانی‌تبار به‌عنوان جاسوس و عامل انفجار استفاده کرده است. آلمان این دیپلمات را چند ماه بعد تحویل بلژیک داد. هم‌اکنون پرونده علیه این دیپلمات در آلمان و بلژیک باز است.
این گزارش همچنین به تشدید خطر بالقوه از طرف رژیم برای اپوزیسیون ایران پرداخته و ارزیابی کرده است خطری که اپوزیسیون ایران را در آلمان تهدید می‌کند، تشدید شده است و می‌افزاید: گذشته از تحت نظر قرار دادن اپوزیسیون در آلمان چند مورد مشخص شده که نشان می‌دهد وزارت اطلاعات رژیم ایران طرح حمله به اپوزیسیون در اروپا را داشته است. به‌عنوان مثال طرح حمله به نشست سالانه مجاهدین در فرانسه در سال گذشته.

این جمع‌آوری اطلاعات چه نتیجه‌یی برای رژیم دارد؟ 

خیلی روشن است که رژیم و اصولاً هر ارگان اطلاعاتی و امنیتی، اطلاعات را صرفاً برای «اطلاعات‌جمع‌ کردن» نمی‌خواهد، بلکه از این طریق می‌خواهد راهها و شکافهای موجود در سیستم حریف خود را پیدا و از آن طریق رخنه کرده و ضربه بزند. یعنی جمع‌آوری اطلاعات به‌منظور زمینه‌سازی و تدارک حملات و اقدامات تروریستی است. در همین گزارش اداره امنیت آلمان هم خیلی روشن گفته بود علاوه بر وزارت اطلاعات، نیروی تروریستی قدس هم در این رابطه فعال است که مسئولیت فعالیت‌های نظامی برون‌مرزی سپاه پاسداران را دارد...نیرویی که فعالیت‌های خود را با هدف تدارک حمله‌های بعدی علیه اشخاص و نهادها انجام می‌دهد.
کمااین که در داخل کشور هم بسیار بیش از خارج کشور بر ابعاد تبلیغات و شیطان‌سازی خود علیه مجاهدین افزوده است. طی روزها و هفته‌های اخیر روزی نبوده که رژیم حداقل یک گفتگو یا به‌اصطلاح میزگرد تلویزیونی علیه مجاهدین و برای مخدوش کردن تاریخ معاصر، برای توجیه جنایت و کشتار علیه مجاهدین و نیروهای مخالف پخش نکرده باشد. روزی نبوده که چندین مقاله و گزارش و مطلب با هدف شیطان‌سازی علیه مجاهدین در رسانه‌هایش منتشر نکرده باشد.
هم‌چنان‌که روزی نبوده که پا به پای اینها فیلمهای سینمایی، سریال‌های تلویزیونی، کتاب، نمایشگاه و غیره برضد مجاهدین درست نکرده و بساط تبلیغاتی راه نیانداخته باشد.
چرا که از نقش مجاهدین در داخل کشور به‌شدت هراسان است و می‌ترسد.

علت صرف مخارج عظیم تبلیغاتی برضد مجاهدین

سؤالی که در اینجا مطرح می‌گردد این است که در حالی که رژیم طی همین مدت، با بحرانهای مالی خردکننده‌یی در داخل و خارج کشور مواجه بوده، چرا یک چنین انرژی عظیمی را صرف این کار می‌کند؟
این سؤال البته زمینه‌های بیشتری هم دارد از جمله این‌که: رژیم خیلی روشن و یکسویه همه چیز را از دشمن اصلی خود می‌چیند. کمااین که به موازات تشدید بحرانهایی که همه ناظران آنها را می‌بینند، رژیم هم به فعالیت‌ها و توطئه‌هایش علیه مجاهدین و مقاومت ایران افزوده است. کما این‌که گزارش ادارهٔ حراست از قانون اساسی آلمان هم از اطلاعات به دست آمده نتیجه‌گیری کرده که خطرات بالقوه از جانب رژیم برای اپوزیسیون و مجاهدین بیشتر شده است.
رژیم خیلی خوب می‌داند که نه تنها بحرانهایی که در داخل کشور با آن روبه‌روست و فضای انفجاری جامعه، مستقیماًً ناشی از افشاگریها، امیدبخشی‌ها و روشنگریهای مجاهدین است، بلکه بحرانهای خارجی رژیم هم عمدتاً ناشی از همین عامل (یعنی آلترناتیو) است. زیرساخت و منشأ بحرانهای خارجی رژیم موضوع هسته‌ای و تروریسم است؛ چه نیرویی این به‌اصطلاح برگهای قدرت را که رژیم خوابها برایشان دیده بود، بر سر نظام آوار کرد؟ رژیم طی تمام سالهای گذشته از کیسه سیاست مماشات بسا امتیازات ناحق یا در واقع باج از غرب گرفته و خود را طی این مدت سر پا نگه‌داشته است،چه نیرویی به سیاست مماشات و افسانه‌سرایی‌های مبتذل آن تاخته؟ و نشان داده است که پدر خوانده و مولد همهٔ جانورانی که به نام دین و اسلام جنایت می‌کنند، خمینی و رژیم اوست؟ و...
بنابراین رژیم خوب می‌داند که حتی اگر می‌خواهد با بحرانهای خارجی‌اش هم مقابله کند، راهش زدن به ریشه دشمنانش یعنی زدن به مجاهدین و مقاومت سازمان‌یافته ایران است. رژیم در این زمینه تا آنجا پیش رفته که مکرر می‌گوید: سیاست‌گذاران اصلی آمریکا و کاخ سفید از مجاهدین خط می‌گیرند، از مجاهدین پول می‌گیرند.
در داخل کشور و در مورد جامعه، موضوع خیلی روشن‌تر از این است. یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام مطهرنیا در روزنامهٔ ابتکار (۵تیر۹۸) به همین واقعیت اذعان کرده و نوشته است:‌ « گرایش‌های رقیب بیرون نظام جمهوری اسلامی در لایه‌های گوناگون اجتماعی شانس بیشتری نسبت به گذشته در فضای سیاسی و زیر پوست جامعه ملی پیدا کرده‌اند. جریانهای بیرون نظام جمهوری اسلامی در جذب نیروهای اجتماعی موفق‌تر هستند ».

هدف رژیم از شیطان‌سازی علیه مجاهدین؟ 

پرسشی که اینجا مطرح است این‌که: آیا رژیم با این شیطان‌سازی علیه مجاهدین می‌خواهد همهٔ بحرانهای گریبانگیرش را از میان بردارد؟ و آیا اصولاًً چنین کاری عملی است؟
روشن است که چنین کاری عملی نیست. ریشهٔ اصلی بحرانهای گریبانگیر رژیم، تضادهای انباشته و متراکم اقتصادی و اجتماعی متعددی است که ماهیتا و تاریخاً رژیم نه می‌تواند و نه می‌خواهد آنها را حل کند. تضادهایی مانند فقر، شکاف طبقاتی، تبعیض، سرکوب و... اما در عین‌حال رژیم می‌داند که این تضادها و این زخمها هر قدر هم که عمیق و وخیم، و خشم و نارضایتی مردم هر قدر هم که انفجاری باشند، رژیم می‌تواند آن را سرکوب و مهار کند و اینها فی نفسه قادر نیستند رژیم را سرنگون کنند. زیرا سرنگونی تنها هنگامی میسر است که این نیروی عظیم تغییر توسط یک سازمان پیشتاز انقلابی، متشکل شود، سازمان یابد، شتاب گیرد
و سمت و سوی مشخص سیاسی با هدف معین مرحله‌ای پیدا کند.
بنابراین رژیم خود را به آب و آتش می‌زند تا به هر ترتیب و از هر طریق به ریشه آن نیرویی ضربه بزند که کمر به این مهم بسته، جوانان قیام آفرین را گرد می‌آورد، به آنها آموزش می‌دهد و درس فداکاری و شجاعت و بی‌باکی و گذشتن از همه چیز در راه آزادی وطن می‌آموزد، آنها را سازمان می‌دهد و این نیروی عظیم را در مسیر خط و استراتژی روشن سرنگونی به پیش می‌راند.
مقابله با چنین نیرویی پس از تغییر تعادل‌قوای سیاسی جهانی به ضرر سیاست مماشات، بیش‌از‌پیش برای رژیم آخوندی دشوار شده است. زیرا با آن تغییر، میدان جنگ، میدان و زمینی که مطلقاً در اختیار رژیم بود برای رژیم تبدیل به میدان مین شده است!‌ از این رو رژیم ناگزیر است به جای عملیات تروریستی سابق دست به این شیطان‌سازی‌ها بزند، کاری که پیش از این تنها برای پوشش سیاسی تبلیغی دادن به‌عملیات تروریستی انجام می‌شد اما اکنون خودش به‌عملیات اصلی رژیم تبدیل شده است!
امری که حاکی از فلاکت رژیم است نه تسلط رژیم به صحنه.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar