روز سهشنبه 8تیر 95 سران سه قوه نظام فرتوت ولایت، تحت عنوان همایش گرامیداشت هفته قوه قضاییه دور هم جمع شدند. اما این گرامیداشت هم چیزی نبود جز صحنه چنگ و دندان کشیدن سردمداران رژیم به همدیگر.
آخوند روحانی در پناه برخی تعریفهای پوشالی، قضاییه رژیم را که در قبضه باند خامنهای است زیر ضرب برد و گفت «قوه قضاییه باید مورد اعتماد مردم باشد» . بعد هم گفت: «مردم میخواهند بدانند اگر عدهیی خودسر به یک سفارت خارجی حمله کردند که عاملانشان و آمرانشان به خوبی روشن هستند، قوه قضاییه چگونه برخورد میکند» .
در گام بعد بر شدت حمله خود اضافه کرد و گفت: «اگر اموال مردم و پول بیت المال و پول نفت را عدهیی به تاراج و به یغما بردهاند مردم ما میخواهند بدانند که این سازماندهی از کجا بوده است و چه کسانی مجوز صادر کردهاند و برنامهریزی کردهاند این پول چگونه در اختیار فرد قرار گرفته است» .
آخوند روحانی در یک اعتراف فوق متناقض اضافه کرد: «منش بسیاری از جرایم و انحرافات در جامعه ما از بیکاری نشات میگیرد» .
به این آخوند وقیح باید گفت اگر ریشه مشکلات جوانان در بیکاریست و بیکاری ناشی از چپاول و جنایات 37ساله رژیم است، چرا تنها در دوران تکیه زدن تو به کرسی ریاستجمهوری ولایتفقیه، بیش از 2300نفر بهخاطر همین نوع جرایم که میگویید اعدام شدهاند؟
البته روشن است که روحانی این دعاوی را بغضا لباند رقیب میگوید و نه برای دلسوزی از مردم. این یک وجه رویارویی باندی در این جلسه بود. علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم شبیه همین حملات را با لحن آرامتر به قوه قضاییه، صورت داد. متقابلاً آخوند آملی لاریجانی با حملاتی بسیار شدید درصدد پاسخگویی برآمد و از جمله گفت: «امروز دو رئیس قوه فرمودند که ما موظف هستیم که به قوه قضاییه کمک کنیم ولیکن عملاً این حمایتها واقع نشده یا کمرنگ بوده و در حد برطرف کردن نیاز نبوده» . حمله آخوندی آملی لاریجانی به روحانی و باندش بسیار شدیدتر بود. از جمله گفت: «برخی به جای تشکر در هفته قوه قضاییه با استدلالهای سخیف علیه قوه قضاییه سخن گفتهاند... کسانی در این انقلاب که از مواهب انقلاب به اندازه کافی بهرهمند بودند نقش اپوزیسیون پیدا کردند. یکی از این اشخاص میگوید شخصی پیش من آمد و گفت من درخواستی ندارم جز اینکه به پرونده من عادلانه رسیدگی شود و بعد آن شخص میگوید چرا باید اینگونه باشد که تن مردم بلرزد؟ من واقعاً تأسف میخورم برای اینگونه بیانصافی ها» . او سپس در حملهیی شدیدتر دست رفسنجانی، روحانی و ناطقنوری را رو کرد و افزود: «افرادی که اکنون زبان باز کردهاند خودشان دخیل در انقلاب بودند و بهوجود آورنده شرایط فعلی اند اما اکنون نقش اپوزیسیون گرفتهاند. اینها که از اشرافی گری مینالند، بهتر است نگاهی به فرزندان و آقازادههای خود بکنند» .
به این ترتیب نمایشی که قرار بود تحت عنوان همایش هفته قوه قضاییه، به صحنه وحدت باندها تبدیل بشود، به صحنه چنگ و دندان کشیدن باندها به روی هم تبدیل شد و ماهیت واقعیت نظام ولایت را بیش از پیش نزد مردم آشکار کرد.
آخوند روحانی در پناه برخی تعریفهای پوشالی، قضاییه رژیم را که در قبضه باند خامنهای است زیر ضرب برد و گفت «قوه قضاییه باید مورد اعتماد مردم باشد» . بعد هم گفت: «مردم میخواهند بدانند اگر عدهیی خودسر به یک سفارت خارجی حمله کردند که عاملانشان و آمرانشان به خوبی روشن هستند، قوه قضاییه چگونه برخورد میکند» .
در گام بعد بر شدت حمله خود اضافه کرد و گفت: «اگر اموال مردم و پول بیت المال و پول نفت را عدهیی به تاراج و به یغما بردهاند مردم ما میخواهند بدانند که این سازماندهی از کجا بوده است و چه کسانی مجوز صادر کردهاند و برنامهریزی کردهاند این پول چگونه در اختیار فرد قرار گرفته است» .
آخوند روحانی در یک اعتراف فوق متناقض اضافه کرد: «منش بسیاری از جرایم و انحرافات در جامعه ما از بیکاری نشات میگیرد» .
به این آخوند وقیح باید گفت اگر ریشه مشکلات جوانان در بیکاریست و بیکاری ناشی از چپاول و جنایات 37ساله رژیم است، چرا تنها در دوران تکیه زدن تو به کرسی ریاستجمهوری ولایتفقیه، بیش از 2300نفر بهخاطر همین نوع جرایم که میگویید اعدام شدهاند؟
البته روشن است که روحانی این دعاوی را بغضا لباند رقیب میگوید و نه برای دلسوزی از مردم. این یک وجه رویارویی باندی در این جلسه بود. علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم شبیه همین حملات را با لحن آرامتر به قوه قضاییه، صورت داد. متقابلاً آخوند آملی لاریجانی با حملاتی بسیار شدید درصدد پاسخگویی برآمد و از جمله گفت: «امروز دو رئیس قوه فرمودند که ما موظف هستیم که به قوه قضاییه کمک کنیم ولیکن عملاً این حمایتها واقع نشده یا کمرنگ بوده و در حد برطرف کردن نیاز نبوده» . حمله آخوندی آملی لاریجانی به روحانی و باندش بسیار شدیدتر بود. از جمله گفت: «برخی به جای تشکر در هفته قوه قضاییه با استدلالهای سخیف علیه قوه قضاییه سخن گفتهاند... کسانی در این انقلاب که از مواهب انقلاب به اندازه کافی بهرهمند بودند نقش اپوزیسیون پیدا کردند. یکی از این اشخاص میگوید شخصی پیش من آمد و گفت من درخواستی ندارم جز اینکه به پرونده من عادلانه رسیدگی شود و بعد آن شخص میگوید چرا باید اینگونه باشد که تن مردم بلرزد؟ من واقعاً تأسف میخورم برای اینگونه بیانصافی ها» . او سپس در حملهیی شدیدتر دست رفسنجانی، روحانی و ناطقنوری را رو کرد و افزود: «افرادی که اکنون زبان باز کردهاند خودشان دخیل در انقلاب بودند و بهوجود آورنده شرایط فعلی اند اما اکنون نقش اپوزیسیون گرفتهاند. اینها که از اشرافی گری مینالند، بهتر است نگاهی به فرزندان و آقازادههای خود بکنند» .
به این ترتیب نمایشی که قرار بود تحت عنوان همایش هفته قوه قضاییه، به صحنه وحدت باندها تبدیل بشود، به صحنه چنگ و دندان کشیدن باندها به روی هم تبدیل شد و ماهیت واقعیت نظام ولایت را بیش از پیش نزد مردم آشکار کرد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar