زندانی اعتصابغذا کننده شهرام پورمنصوری که طی 12روز گذشته در حالت اعتصاب بهسر میبرد طی نامهای خطاب به خامنهای نوشت:
«آقای خامنهای شما که دم از اسلام و دین میزنید. شما که همه مردم را ترغیب به رفتن به سوریه میکنید تا از اسلام دفاع کنند و و و... . چرا به مردم دروغ میگویید؟ چرا اینقدر دم از حضرت محمد وحضرت علی میزنید؟ چرا یکبار هم که شده یک کلمه راست به مردم نمیگویید؟ چرا خود را رهبر ایران میخوانید؟
من شهرام پورمنصوری مدت 17سال است که در زندان هستم. از سن 17سالگی به ناحق در شعبه 20 دادگاه انقلاب توسط جلاد محمد موحدی کرمانی مهرهی سرسپرده وزارت اطلاعات مستقر در 209 به اعدام محکوم شدم و با فشار مأموران دژخیم وزارت اطلاعات در تاریخ 26بهمن 1383 همراه با برادرم و دامادمان برای اجرای حکم اعدام از زندان اوین به کشتارگاه رجایی شهر آمدیم ولی از شانس بد ما با دخالتهای خانوادهام که چند روز جلوی قوه قضاییه همراه وکیلم علیرضا طباطبایی توانستند با آًقای شاهرودی ملاقات بگیرند و از شانس بد ما جلوی حکم اعدام گرفته شد. ای کاش چنین اتفاقی نمیافتاد و همان لحظه همه چیز تمام میشد و این همه سال برای خانوادهام ناراحتی و مشکل بهوجود نمیآمد ولی در این فرصت میخواهم از خانوادهام طلب بخشش کنم. چون در این لحظات که واقعاً نای نوشتن ندارم و احتمال اینکه اتفاق ناگواری برایم بیفتد را به جان و دل میخرم و آماده مرگ میشوم. چون در این 12روزی که در اعتصاب هستم هیچکدام از مسئولان که توسط آًقای خامنهای انتخاب شدند حتی یکبار هم به اینجا سر نزدند تا به مشکل من رسیدگی کنند.
چطور میشود که موقع اعدام کردن همه زیر چوبهدار و بهخاطر شرع اسلام همه حاضر میشوند ولی بهخاطر شنیدن رنجهایی که در حکومت بهاصطلاح اسلام شما کشیدم کسی گوشش بدهکار نیست.
با این حال اگر اسلامی که نمایندهاش شما و ایرانی که باز شما نمایندگی میکنید ٫من با صدای بلند قبل از مرگم بر هر دو لعن میکنم و مرگ را با جان و دل میخرم.
و در آخر میخواهم بگویم که این است اسلامی که به مردم نوید میدهید.
به همه مردم ایران و به همه آزادیخواهان جهان میگویم از شما تقاضای کمک دارم و از همه نهادهای حقوقبشری میخواهم که مرگ مرا بیپاسخ نگذارید.
شهرام پورمنصوری
زندان گوهردشت 29خرداد 95»
برگرفته از اینترنت.
«آقای خامنهای شما که دم از اسلام و دین میزنید. شما که همه مردم را ترغیب به رفتن به سوریه میکنید تا از اسلام دفاع کنند و و و... . چرا به مردم دروغ میگویید؟ چرا اینقدر دم از حضرت محمد وحضرت علی میزنید؟ چرا یکبار هم که شده یک کلمه راست به مردم نمیگویید؟ چرا خود را رهبر ایران میخوانید؟
من شهرام پورمنصوری مدت 17سال است که در زندان هستم. از سن 17سالگی به ناحق در شعبه 20 دادگاه انقلاب توسط جلاد محمد موحدی کرمانی مهرهی سرسپرده وزارت اطلاعات مستقر در 209 به اعدام محکوم شدم و با فشار مأموران دژخیم وزارت اطلاعات در تاریخ 26بهمن 1383 همراه با برادرم و دامادمان برای اجرای حکم اعدام از زندان اوین به کشتارگاه رجایی شهر آمدیم ولی از شانس بد ما با دخالتهای خانوادهام که چند روز جلوی قوه قضاییه همراه وکیلم علیرضا طباطبایی توانستند با آًقای شاهرودی ملاقات بگیرند و از شانس بد ما جلوی حکم اعدام گرفته شد. ای کاش چنین اتفاقی نمیافتاد و همان لحظه همه چیز تمام میشد و این همه سال برای خانوادهام ناراحتی و مشکل بهوجود نمیآمد ولی در این فرصت میخواهم از خانوادهام طلب بخشش کنم. چون در این لحظات که واقعاً نای نوشتن ندارم و احتمال اینکه اتفاق ناگواری برایم بیفتد را به جان و دل میخرم و آماده مرگ میشوم. چون در این 12روزی که در اعتصاب هستم هیچکدام از مسئولان که توسط آًقای خامنهای انتخاب شدند حتی یکبار هم به اینجا سر نزدند تا به مشکل من رسیدگی کنند.
چطور میشود که موقع اعدام کردن همه زیر چوبهدار و بهخاطر شرع اسلام همه حاضر میشوند ولی بهخاطر شنیدن رنجهایی که در حکومت بهاصطلاح اسلام شما کشیدم کسی گوشش بدهکار نیست.
با این حال اگر اسلامی که نمایندهاش شما و ایرانی که باز شما نمایندگی میکنید ٫من با صدای بلند قبل از مرگم بر هر دو لعن میکنم و مرگ را با جان و دل میخرم.
و در آخر میخواهم بگویم که این است اسلامی که به مردم نوید میدهید.
به همه مردم ایران و به همه آزادیخواهان جهان میگویم از شما تقاضای کمک دارم و از همه نهادهای حقوقبشری میخواهم که مرگ مرا بیپاسخ نگذارید.
شهرام پورمنصوری
زندان گوهردشت 29خرداد 95»
برگرفته از اینترنت.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar