گفتگوی سیمای آزادی با محمدعلی توحیدی در برنامه چالشها:
مجری: با توجه به در پیش بودن شروع کار مجلس قانونگذاری و خبرگان رژیم، چالشهای درونی رژیم بر سر کرسیهای ریاست این مجالس متمرکز شده است. به نظر میرسد داغترین چالش باندهای حاکمیت، بر سر ریاست عارف یا لاریجانی در مجلس است. چرا این موضوع اینقدر برجسته شده است؟
محمدعلی توحیدی: در واقع امر، داغترین یا مهمترین چالشی که الآن گریبانگیر آنها است، از قضا ریاست عارف یا لاریجانی در مجلس رژیم نیست. واقعیت این است آن چالش جدی که رژیم با آن مواجه است، مسأله یا موقعیت رفسنجانی در خبرگان است. اینکه در سؤال شما اشاره شد، در رسانههای رژیم یا در لابیها و رسانههای فارسیزبانی که اساساً حول بحثهای خود رژیم کوک هستند، بحث زیادی بر سر عارف و لاریجانی و نظرهای مختلف و گرایشها و کشاکشهایی که بین باندهای رژیم است، وجود دارد. علت این، آگاهانه یا ناآگاهانه این است که مسأله اصلیتر ـ یعنی موقعیت خامنهای ـ در جریان مشکلات درونی رژیم، برجستگی لازم را پیدا نکند.
مسأله اصلی که رژیم در بحث انتخابات یا بعد از زهر اتمی و برجام با آن مواجه بوده و صورت مسأله انتخابات اسفندماه ـ که ما از مدتها قبل بحث میکردیم ـ در واقع به موقعیت خامنهای برمیگردد. حتی در خود مجلس هم ـ بهخصوص در خبرگان ـ اصل داستان این بود. در نتیجه، چالش جدی و اصلی، موقعیت و ریاست رفسنجانی در خبرگان و در واقع امر، موقعیت و شرایطی است که ولیفقیه بعد از شکلگیری این دو مجلس خواهد داشت.
مجری: مشخص است که ریاست رفسنجانی بر خبرگان مهم است؛ ولی آیا در حال حاضر ریاست عارف یا لاریجانی بر مجلس، بحث مهمی به نظر نمیرسد؟
محمدعلی توحیدی: بله، آن هم به جای خودش اهمیت دارد، اما بهعنوان داغترین یا مهمترین که شما انگشت گذاشتید، نه. آن را هم میبایست از زاویه رابطهای که با موقعیت خامنهای پیدا میکند، دید و نه از جهاتی دیگر. در بحثهای جاری بین باندهای رژیم و یا محافلی که سر این موضوع مطلب مینویسند و بحث میکنند، آنها هم در ادبیات و صحبتهایشان عملاً به این اذعان دارند. مثلاً روی این متمرکز هستند که عارف یا لاریجانی کدامیک بیشتر میتواند در ارتباط با خامنهای، برخی مسائل مثل حصر موسوی و کروبی یا مسائلی که بر سر برجام وجود دارد را حل کند. باندهای رژیم متفقالقول هستند که بالاخره لاریجانی هم به سمت و اردوی طرفداران برجام و دولت روحانی نقل مکان کرده است. عارف هم از همین باند و دسته است. هر دو از این بابت در یک کمپ و موقعیت هستند. ولی بحث بر سر این است که کدامیک میتواند روی خامنهای تأثیر بگذارد. آنها هم این را منظور میکنند؛ یعنی این موضوع هم در جای خودش مهم است، منتهی از زاویه ارتباطی که با موقعیت خامنهای پیدا میکند.
مجری: آیا آنچه که به نظر شما مهم است، این است که کدامیک از این دو، بیشتر میتوانند روی خامنهای فشار بگذارند؟
محمدعلی توحیدی: نـه، بحث این نیست که فشار بگذارند. اصولاً چون همه سرسپرده خامنهای هستند، در مراودات و مناسباتشان با ولیفقیه، بحث فشار گذاشتن نیست، بلکه تأثیر گذاشتن است. آن روی قضیه هم یعنی کدامشان را خامنهای بیشتر قبول دارد و میتوانند در دستگاه کرنش و راه آمدن با خامنهای، مؤثرتر باشند. به عبارتی باند مغلوب نظام، از آنجا که یک اصلاحطلب واقعی نیست و مطالبات واقعی که جنبه مردمی داشته و به مصلحت مردم باشد و نیز راهحل سیاسی که بتواند مسألهای را رو به پیش حل بکند، ندارد، اساساً بنای کارشان بر کرنش و سائیده شدن هرچه بیشتر است. به مرور سطح مطالبات سیاسیشان هر چه بیشتر تراشیده شده و لیدرشان روحانی شده که آدمی از مهرههای امنیتی خامنهای بوده است. یعنی تنزل سیاسی این باند، کار را به اینجا کشانده است.
بنابراین از همین زاویه بحث میشود که مصلحتشان برای رئیس مجلس، لاریجانی است یا عارف؟ یعنی در این موقعیت قرار بگیرد، در شورای امنیت رژیم جایی داشته باشد و چون رئیس یک قوه است، بتواند در جلسات سران سه قوه شرکت کند. با توجه به همه اینها است که میگویند اگر عارف باشد بهتر است یا لاریجانی. یعنی معیار، رابطه اینها با خامنهای و موقعیت اوست که به چه ترتیبی خواهد بود.
مجری: شما گفتید که بحث مهمتر، خبرگان است. چرا؟
محمدعلی توحیدی: به این دلیل که بعد از زهر اتمی که رژیم وارد یک دورانی شد، مسأله اصلی در چالشهای سیاسی داخل رژیم، مسأله ولایتفقیه و خامنهای است؛ بهطور مشخص موقعیت خامنهای. از یک سال پیش که بحث انتخابات خبرگان و مجلس و چالشهای آن شروع شده است، موضوع به این برمیگردد که موقعیت خامنهای چه میشود! چرا؟ چون صورت مسأله این رژیم، یک مسأله «بود و نبود»، عطف به محور حفظ این دستگاه است.
باید دقت و توجه داشت که مسائل سیاسی ـ و حتی مسأله اقتصادی این رژیم ـ بلافاصله به مسأله امنیتی تبدیل میشود. یعنی طراحی اقتصادی، یک طراحی امنیتی میشود. این رژیم وقتی دنبال بمب اتمی میرود، آن کسی که آن را توجیه میکند، میگوید این را برای حفظ نظام نیاز داریم. خامنهای میگوید اگر ما این قدرت را نداشته باشیم، به ما زور میگویند و ما نمیتوانیم پیش برویم؛ بنابراین ما باید دنبال تهیه بمب اتم برویم.
روحانی یا رفسنجانی میگویند ما باید الآن زهر بخوریم، قطعنامهها را قبول کنیم، باید بتنکاری کنیم، اورانیومها را پس بدهیم؛ اگر ندهیم، نظام برباد میرود؛ در موقعیتی هستیم که ناگزیریم بهدلیل بحرانها این کار را بکنیم.
اینها نمیگویند اصلاً بمب اتم از ابتدا اشتباه بوده، فایدهای ندارد و ما نباید این کار را میکردیم؛ بلکه روحانی میگوید الآن دیگر نمیشود. حتی خودش میگوید من یک زمانی این را پیش بردم، ولی الآن نمیشود پیش برد. همین رویکرد را در مسأله جنگ هشت ساله و نتیجه آن دیدیم.
مسأله مشترک برای هر دو باند رژیم، بود و نبود نظام است. وقتی صورت مسأله نظام، میشود حفظ دستگاه در مقابل بحرانهایی که با آن مواجه است، آن چیزی که تعادل این دستگاه را برقرار میکند، ولایتفقیه است. یعنی محور مشترک این دو باند و این دو دستگاه، عبارت است از ولایتفقیه.
بنابراین سؤال مهم این است که از کجا این شاخص را آوردهاند؟ به چه دلیل موقعیت خامنهای شکل گرفته است؟ پاسخ، عبارت است از سرقت انقلاب که نقش آن را خمینی داشت و الآن به خامنهای و شریکش رفسنجانی رسیده است. چه کسی خامنهای را یک شبه بر کرسی ولایت نشاند؟ آخر خامنهای که حتی در دم و دستگاه آخوندی، موقعیت مرجعیت مهمی نداشت. پس این ثروت یا سرمایهیی که غصب شده ـ و در اختیار اینهاست ـ عبارت از همین ولایت است. چه کسی خامنهای را در این موقعیت گذاشت؟ رفسنجانی!
اکنون هم حفظ این تعادل، مسأله بود و نبود و مواجهه این رژیم با بحرانهایی که با آن روبهرو است، عبارت است از یک شاخص که آن هم رفسنجانی در مقابل خامنهای است؛ همان که او را یک شبه رهبر و آیتالله و ولیفقیه دستگاه کرد. به همین دلیل، موضوع و چالش مرکزی و مسأله اصلی، مشخصاً به ولایتفقیه و خبرگان و از نظر سیاسی به موقعیت یا ریاست رفسنجانی در خبرگان برمیگردد.
مجری: آقای توحیدی! با توجه به بحثهایی که کردید، آیا ممکن است که رفسنجانی دوباره رئیس مجلس خبرگان شود؟
محمدعلی توحیدی: مهمتر از اینکه رئیس بشود یا نشود، موقعیت و وزنی است که رفسنجانی در اینجا پیدا کرده است. دو اتفاق بسیار مهم که در انتخابات 7اسفند رژیم رخ داد، یکی حذف یزدی ـ که در رقابت با رفسنجانی رئیس خبرگان شد ـ بود و همچنین حذف آخوند مصباح. هر دو اینها که مقابل رفسنجانی بودند، حذف شدند. جنتی به قعر لیست سقوط کرد. از طرفی خود رفسنجانی هم با آن عدد و رقمی که رژیم اعلام کرد، در یک وضعیتی قرار گرفت که موقعیتش در خبرگان بسیار تقویت شد. در نتیجه، نحوه صحبت کردنش در حال حاضر از یک جای ریاست خانه است. حتی در صحبت اخیرش گفته است و یا از قول او میگویند ـ که البته من تصریح شده آن را از قول خودش ندیدهام ـ که بهریاست آخوند شاهرودی ـ که قبلاً هم میگفت اگر او کاندید شود، من نمیشوم ـ یا بهریاست آخوند ابراهیم امینی و یا آخوند امامی کاشانی تمایل و نظر دارد. اگر اینها انتخاب بشوند، مثل آخوند روحانی که رئیسجمهور است و پشت صحنهاش رفسنجانی است، آنها هم رئیس هستند.
از طرف دیگر در باند خامنهای صحبت از جنتی، احمد خاتمی و آخوند لاریجانی ـ رئیس قوه قضاییه ـ برای ریاست خبرگان میکنند. ولی در هر حال رفسنجانی در خبرگان در وضعیتی قرار گرفته است که وزن جدیای دارد. شاید در محاسبات سیاسی، برای خامنهای هم مطلوب این باشد که رفسنجانی رئیس بشود.
تا آنجا که به باند خامنهای برمیگردد، هجوم و حمله زیادی روی رفسنجانی است. این تهاجمات دلیلی در این شرایط ندارد، الّا که میخواهند جلو ریاستتش را در خبرگان بگیرند. داستانی هم که درباره دخترش ساختهاند که چرا با زنی که بهایی بوده و در زندان با هم بودند، دیدار کرده است، در ضمن همین موضوع است. چقدر بر سر این موضوع صحبت کردهاند؛ رئیس قوه قضائیه خامنهای آمد در این مورد صحبت کرد، بعد سخنگوی قضاییه و معاون آخوند اژهای آمد گفت که ممکن است این جرم باشد و دستگیر کنیم. کلی جار و جنجال بر سر این موضوع به راه انداختند . قطعاً اگر موضوع ریاست رفسنجانی در خبرگان نبود، فکر میکنم هیچکدام از اینها به این شکل اتفاق نمیافتاد؛ چرا که این موضوع چنین اهمیتی نداشت.
اینها همه نشان میدهند که چه تنشی در رأس نظام وجود دارد. ولی از هر بابت که نگاه کنیم، بالاخره رفسنجانی در چنین موقعیتی است. اخیراً هم گفت هیأت جدیدی تشکیل شده که آمادگی کامل داشته باشد برای اینکه اگر رهبری ـ خامنهای ـ فوت کرد و مهمتر از آن اگر از لحاظ قانونی در وضعیت ناجوری قرار گرفت ـ یعنی شایستگی نداشت ـ ، بشود بلافاصله برای رهبری، جایگزین تعیین کرد. این حرفهای رفسنجانی، از یک جایگاهی صحبت میکند که در ارتباط با خامنهای، اگر به عمق تحولات نگاه کنیم نقش او بسیار بسیار بیشتر از قبل از سرکشیدن ناگزیر زهر اتمی توسط خامنهای و نمایش انتخابات شده است.
مجری: با توجه به در پیش بودن شروع کار مجلس قانونگذاری و خبرگان رژیم، چالشهای درونی رژیم بر سر کرسیهای ریاست این مجالس متمرکز شده است. به نظر میرسد داغترین چالش باندهای حاکمیت، بر سر ریاست عارف یا لاریجانی در مجلس است. چرا این موضوع اینقدر برجسته شده است؟
محمدعلی توحیدی: در واقع امر، داغترین یا مهمترین چالشی که الآن گریبانگیر آنها است، از قضا ریاست عارف یا لاریجانی در مجلس رژیم نیست. واقعیت این است آن چالش جدی که رژیم با آن مواجه است، مسأله یا موقعیت رفسنجانی در خبرگان است. اینکه در سؤال شما اشاره شد، در رسانههای رژیم یا در لابیها و رسانههای فارسیزبانی که اساساً حول بحثهای خود رژیم کوک هستند، بحث زیادی بر سر عارف و لاریجانی و نظرهای مختلف و گرایشها و کشاکشهایی که بین باندهای رژیم است، وجود دارد. علت این، آگاهانه یا ناآگاهانه این است که مسأله اصلیتر ـ یعنی موقعیت خامنهای ـ در جریان مشکلات درونی رژیم، برجستگی لازم را پیدا نکند.
مسأله اصلی که رژیم در بحث انتخابات یا بعد از زهر اتمی و برجام با آن مواجه بوده و صورت مسأله انتخابات اسفندماه ـ که ما از مدتها قبل بحث میکردیم ـ در واقع به موقعیت خامنهای برمیگردد. حتی در خود مجلس هم ـ بهخصوص در خبرگان ـ اصل داستان این بود. در نتیجه، چالش جدی و اصلی، موقعیت و ریاست رفسنجانی در خبرگان و در واقع امر، موقعیت و شرایطی است که ولیفقیه بعد از شکلگیری این دو مجلس خواهد داشت.
مجری: مشخص است که ریاست رفسنجانی بر خبرگان مهم است؛ ولی آیا در حال حاضر ریاست عارف یا لاریجانی بر مجلس، بحث مهمی به نظر نمیرسد؟
محمدعلی توحیدی: بله، آن هم به جای خودش اهمیت دارد، اما بهعنوان داغترین یا مهمترین که شما انگشت گذاشتید، نه. آن را هم میبایست از زاویه رابطهای که با موقعیت خامنهای پیدا میکند، دید و نه از جهاتی دیگر. در بحثهای جاری بین باندهای رژیم و یا محافلی که سر این موضوع مطلب مینویسند و بحث میکنند، آنها هم در ادبیات و صحبتهایشان عملاً به این اذعان دارند. مثلاً روی این متمرکز هستند که عارف یا لاریجانی کدامیک بیشتر میتواند در ارتباط با خامنهای، برخی مسائل مثل حصر موسوی و کروبی یا مسائلی که بر سر برجام وجود دارد را حل کند. باندهای رژیم متفقالقول هستند که بالاخره لاریجانی هم به سمت و اردوی طرفداران برجام و دولت روحانی نقل مکان کرده است. عارف هم از همین باند و دسته است. هر دو از این بابت در یک کمپ و موقعیت هستند. ولی بحث بر سر این است که کدامیک میتواند روی خامنهای تأثیر بگذارد. آنها هم این را منظور میکنند؛ یعنی این موضوع هم در جای خودش مهم است، منتهی از زاویه ارتباطی که با موقعیت خامنهای پیدا میکند.
مجری: آیا آنچه که به نظر شما مهم است، این است که کدامیک از این دو، بیشتر میتوانند روی خامنهای فشار بگذارند؟
محمدعلی توحیدی: نـه، بحث این نیست که فشار بگذارند. اصولاً چون همه سرسپرده خامنهای هستند، در مراودات و مناسباتشان با ولیفقیه، بحث فشار گذاشتن نیست، بلکه تأثیر گذاشتن است. آن روی قضیه هم یعنی کدامشان را خامنهای بیشتر قبول دارد و میتوانند در دستگاه کرنش و راه آمدن با خامنهای، مؤثرتر باشند. به عبارتی باند مغلوب نظام، از آنجا که یک اصلاحطلب واقعی نیست و مطالبات واقعی که جنبه مردمی داشته و به مصلحت مردم باشد و نیز راهحل سیاسی که بتواند مسألهای را رو به پیش حل بکند، ندارد، اساساً بنای کارشان بر کرنش و سائیده شدن هرچه بیشتر است. به مرور سطح مطالبات سیاسیشان هر چه بیشتر تراشیده شده و لیدرشان روحانی شده که آدمی از مهرههای امنیتی خامنهای بوده است. یعنی تنزل سیاسی این باند، کار را به اینجا کشانده است.
بنابراین از همین زاویه بحث میشود که مصلحتشان برای رئیس مجلس، لاریجانی است یا عارف؟ یعنی در این موقعیت قرار بگیرد، در شورای امنیت رژیم جایی داشته باشد و چون رئیس یک قوه است، بتواند در جلسات سران سه قوه شرکت کند. با توجه به همه اینها است که میگویند اگر عارف باشد بهتر است یا لاریجانی. یعنی معیار، رابطه اینها با خامنهای و موقعیت اوست که به چه ترتیبی خواهد بود.
مجری: شما گفتید که بحث مهمتر، خبرگان است. چرا؟
محمدعلی توحیدی: به این دلیل که بعد از زهر اتمی که رژیم وارد یک دورانی شد، مسأله اصلی در چالشهای سیاسی داخل رژیم، مسأله ولایتفقیه و خامنهای است؛ بهطور مشخص موقعیت خامنهای. از یک سال پیش که بحث انتخابات خبرگان و مجلس و چالشهای آن شروع شده است، موضوع به این برمیگردد که موقعیت خامنهای چه میشود! چرا؟ چون صورت مسأله این رژیم، یک مسأله «بود و نبود»، عطف به محور حفظ این دستگاه است.
باید دقت و توجه داشت که مسائل سیاسی ـ و حتی مسأله اقتصادی این رژیم ـ بلافاصله به مسأله امنیتی تبدیل میشود. یعنی طراحی اقتصادی، یک طراحی امنیتی میشود. این رژیم وقتی دنبال بمب اتمی میرود، آن کسی که آن را توجیه میکند، میگوید این را برای حفظ نظام نیاز داریم. خامنهای میگوید اگر ما این قدرت را نداشته باشیم، به ما زور میگویند و ما نمیتوانیم پیش برویم؛ بنابراین ما باید دنبال تهیه بمب اتم برویم.
روحانی یا رفسنجانی میگویند ما باید الآن زهر بخوریم، قطعنامهها را قبول کنیم، باید بتنکاری کنیم، اورانیومها را پس بدهیم؛ اگر ندهیم، نظام برباد میرود؛ در موقعیتی هستیم که ناگزیریم بهدلیل بحرانها این کار را بکنیم.
اینها نمیگویند اصلاً بمب اتم از ابتدا اشتباه بوده، فایدهای ندارد و ما نباید این کار را میکردیم؛ بلکه روحانی میگوید الآن دیگر نمیشود. حتی خودش میگوید من یک زمانی این را پیش بردم، ولی الآن نمیشود پیش برد. همین رویکرد را در مسأله جنگ هشت ساله و نتیجه آن دیدیم.
مسأله مشترک برای هر دو باند رژیم، بود و نبود نظام است. وقتی صورت مسأله نظام، میشود حفظ دستگاه در مقابل بحرانهایی که با آن مواجه است، آن چیزی که تعادل این دستگاه را برقرار میکند، ولایتفقیه است. یعنی محور مشترک این دو باند و این دو دستگاه، عبارت است از ولایتفقیه.
بنابراین سؤال مهم این است که از کجا این شاخص را آوردهاند؟ به چه دلیل موقعیت خامنهای شکل گرفته است؟ پاسخ، عبارت است از سرقت انقلاب که نقش آن را خمینی داشت و الآن به خامنهای و شریکش رفسنجانی رسیده است. چه کسی خامنهای را یک شبه بر کرسی ولایت نشاند؟ آخر خامنهای که حتی در دم و دستگاه آخوندی، موقعیت مرجعیت مهمی نداشت. پس این ثروت یا سرمایهیی که غصب شده ـ و در اختیار اینهاست ـ عبارت از همین ولایت است. چه کسی خامنهای را در این موقعیت گذاشت؟ رفسنجانی!
اکنون هم حفظ این تعادل، مسأله بود و نبود و مواجهه این رژیم با بحرانهایی که با آن روبهرو است، عبارت است از یک شاخص که آن هم رفسنجانی در مقابل خامنهای است؛ همان که او را یک شبه رهبر و آیتالله و ولیفقیه دستگاه کرد. به همین دلیل، موضوع و چالش مرکزی و مسأله اصلی، مشخصاً به ولایتفقیه و خبرگان و از نظر سیاسی به موقعیت یا ریاست رفسنجانی در خبرگان برمیگردد.
مجری: آقای توحیدی! با توجه به بحثهایی که کردید، آیا ممکن است که رفسنجانی دوباره رئیس مجلس خبرگان شود؟
محمدعلی توحیدی: مهمتر از اینکه رئیس بشود یا نشود، موقعیت و وزنی است که رفسنجانی در اینجا پیدا کرده است. دو اتفاق بسیار مهم که در انتخابات 7اسفند رژیم رخ داد، یکی حذف یزدی ـ که در رقابت با رفسنجانی رئیس خبرگان شد ـ بود و همچنین حذف آخوند مصباح. هر دو اینها که مقابل رفسنجانی بودند، حذف شدند. جنتی به قعر لیست سقوط کرد. از طرفی خود رفسنجانی هم با آن عدد و رقمی که رژیم اعلام کرد، در یک وضعیتی قرار گرفت که موقعیتش در خبرگان بسیار تقویت شد. در نتیجه، نحوه صحبت کردنش در حال حاضر از یک جای ریاست خانه است. حتی در صحبت اخیرش گفته است و یا از قول او میگویند ـ که البته من تصریح شده آن را از قول خودش ندیدهام ـ که بهریاست آخوند شاهرودی ـ که قبلاً هم میگفت اگر او کاندید شود، من نمیشوم ـ یا بهریاست آخوند ابراهیم امینی و یا آخوند امامی کاشانی تمایل و نظر دارد. اگر اینها انتخاب بشوند، مثل آخوند روحانی که رئیسجمهور است و پشت صحنهاش رفسنجانی است، آنها هم رئیس هستند.
از طرف دیگر در باند خامنهای صحبت از جنتی، احمد خاتمی و آخوند لاریجانی ـ رئیس قوه قضاییه ـ برای ریاست خبرگان میکنند. ولی در هر حال رفسنجانی در خبرگان در وضعیتی قرار گرفته است که وزن جدیای دارد. شاید در محاسبات سیاسی، برای خامنهای هم مطلوب این باشد که رفسنجانی رئیس بشود.
تا آنجا که به باند خامنهای برمیگردد، هجوم و حمله زیادی روی رفسنجانی است. این تهاجمات دلیلی در این شرایط ندارد، الّا که میخواهند جلو ریاستتش را در خبرگان بگیرند. داستانی هم که درباره دخترش ساختهاند که چرا با زنی که بهایی بوده و در زندان با هم بودند، دیدار کرده است، در ضمن همین موضوع است. چقدر بر سر این موضوع صحبت کردهاند؛ رئیس قوه قضائیه خامنهای آمد در این مورد صحبت کرد، بعد سخنگوی قضاییه و معاون آخوند اژهای آمد گفت که ممکن است این جرم باشد و دستگیر کنیم. کلی جار و جنجال بر سر این موضوع به راه انداختند . قطعاً اگر موضوع ریاست رفسنجانی در خبرگان نبود، فکر میکنم هیچکدام از اینها به این شکل اتفاق نمیافتاد؛ چرا که این موضوع چنین اهمیتی نداشت.
اینها همه نشان میدهند که چه تنشی در رأس نظام وجود دارد. ولی از هر بابت که نگاه کنیم، بالاخره رفسنجانی در چنین موقعیتی است. اخیراً هم گفت هیأت جدیدی تشکیل شده که آمادگی کامل داشته باشد برای اینکه اگر رهبری ـ خامنهای ـ فوت کرد و مهمتر از آن اگر از لحاظ قانونی در وضعیت ناجوری قرار گرفت ـ یعنی شایستگی نداشت ـ ، بشود بلافاصله برای رهبری، جایگزین تعیین کرد. این حرفهای رفسنجانی، از یک جایگاهی صحبت میکند که در ارتباط با خامنهای، اگر به عمق تحولات نگاه کنیم نقش او بسیار بسیار بیشتر از قبل از سرکشیدن ناگزیر زهر اتمی توسط خامنهای و نمایش انتخابات شده است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar